Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
phot
واحد شدت روشنایی در سیستم غیرمتریک
Other Matches
pieze
واحد فشاری در سیستم غیرمتریک
galico
واحد شتابهای بسیارکم در سیستم غیرمتریک
inches
واحد طول در سیستم غیرمتریک برابر 045/2سانتیمتر
inching
واحد طول در سیستم غیرمتریک برابر 045/2سانتیمتر
inch
واحد طول در سیستم غیرمتریک برابر 045/2سانتیمتر
grain
واحد وزن در سیستم غیرمتریک معادل 8460/0گرم
inched
واحد طول در سیستم غیرمتریک برابر 045/2سانتیمتر
sthene
واحد نیرو در سیستم غیرمتریک معادل نیرویی که به جرمی برابر یک تن شتاب یک متر بر مجذور ثانیه
calorie
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
calories
واحد گرما در سیستمهای غیرمتریک
maxwell
واحد شار مغناطیسی درسیستم غیرمتریک
reaumur temperature scale
اشل دمایی در سیستم غیرمتریک
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
lambert
واحد روشنایی
phot
واحد روشنایی
lighting unit
واحد روشنایی
nits
واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
lumen
واحد فلوی روشنایی درسیستم متریک
nit
واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
footcandle
واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
illuminating system
سیستم روشنایی
lighting
سیستم روشنایی ماشین
picture element
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictures
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picturing
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictured
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
newton
واحد نیرو در سیستم متریک
watts
واحد توان در سیستم متریک
watt
واحد توان در سیستم متریک
hertz
واحد فرکانس در سیستم متریک
tons
واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
steradian
واحد زاویه صلب در سیستم متریک
ton
واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
volts
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volt
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
coulomb
سیستم بین المللی واحد بار الکتریکی
tesla
واحد چگالی یا انبوهی شارمغناطیسی در سیستم متریک
building block
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks
واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
it is insensitive to light
روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
iceblink
روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
resolution
توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolutions
توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
attached processor
ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
interrupt
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupting
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupts
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
address
شماره ای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند
addresses
اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند
addressed
اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
coordinated illumination
روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
lighted
روشنایی
peeped
روشنایی کم
lighting
روشنایی
luminouity
روشنایی
illuminations
روشنایی
peeps
روشنایی کم
night light
روشنایی شب
peeping
روشنایی کم
lightest
روشنایی
rushlight
روشنایی کم
illumination
روشنایی
light
روشنایی
peep
روشنایی کم
clearness
روشنایی
lightness
روشنایی
luminosity
روشنایی
electric lighting
روشنایی
luminance
روشنایی
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
light control
کنترل روشنایی
illumniation aperture
روزنه روشنایی
lighting feeder
تهیه روشنایی
lighting engineering
مهندسی روشنایی
decorative ligthing
روشنایی تزیینی
lighting engineering
تکنیک روشنایی
indirect lighting
روشنایی غیرمستقیم
illuminating device
تجهیزات روشنایی
illuminating engineering
تکنیک روشنایی
illuminating fixture
لوازم روشنایی
illuminating gas
گاز روشنایی
lighting outlet
خروجی روشنایی
lighting plant
تاسیسات روشنایی
illumination method
سبک روشنایی
lighting scheme
ترتیب روشنایی
illumination change
تعویض روشنایی
illumination method
روش روشنایی
lighting mains
خط روشنایی اصلی
illuminating engineering
مهندسی روشنایی
search light illumination
روشنایی با نورافکن
illuminator
وسیله روشنایی
room lighting
روشنایی اطاق
illuminator
دستگاه روشنایی
illuminance
شدت روشنایی
illuminating aperture
روزنه روشنایی
illuminating beam
پرتو روشنایی
lighting line
سیم روشنایی
image brightness
روشنایی تصویر
optics
علم روشنایی
glimmer
روشنایی ضعیف
light gap
فاصله روشنایی
earth light
روشنایی خاکستری
earth shine
روشنایی خاکستری
glimmered
روشنایی ضعیف
light fluctuation
نوسان روشنایی
incandescent lamp
لامپ روشنایی
electric light
روشنایی برقی
emergency lighting
روشنایی اضطراری
light conditions
نسبتهای روشنایی
glimmers
روشنایی ضعیف
loom
هاله روشنایی
lighting control
کنترل روشنایی
loomed
هاله روشنایی
light brightness control
کنترل روشنایی
light adaptation
انطباق با روشنایی
looms
هاله روشنایی
fluorescent light
روشنایی فلورسنت
intensity of illumination
شدت روشنایی
lighting effect
اثر روشنایی
photometer
روشنایی سنج
direct lighting
روشنایی مستقیم
photology
دانش روشنایی
candlelight
روشنایی شمع
illuminations
شدت روشنایی
illumination
شدت روشنایی
street lighting
روشنایی خیابان
lighting battery
باتری روشنایی
sustained illumination
روشنایی مداوم
sustained illumination
روشنایی پایدار
gaslight
روشنایی گاز
light point
منبع روشنایی
full beam spread
باندکامل روشنایی
light meter
روشنایی سنج
intensity level
سطح روشنایی
looming
هاله روشنایی
flashed
روشنایی مختصر
flash
روشنایی مختصر
constant luminance
روشنایی ثابت
luminous intensity
شدت روشنایی
luminance decay
کم شدن روشنایی
luminous power
قوه روشنایی
lux meter
روشنایی سنج
luminance channel
کانال روشنایی
glares
روشنایی زننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com