English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (28 milliseconds)
English Persian
par in پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
Other Matches
par حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
carry one's bat تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
modularization برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
bogies گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogeys گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogey گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
boilerplate متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
BOF متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
on side پایان بازی
terminates پایان دادن پایان یافتن
terminate پایان دادن پایان یافتن
terminated پایان دادن پایان یافتن
point درجه امتیاز بازی
home court advantage امتیاز بازی در خانه
set point اخرین امتیاز بازی
One point for you. یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
The referee blew for full-time. داور سوت پایان بازی را زد.
century 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
What is the score? چند به چندیم ؟ ( امتیاز شما ری در بازی )
maiden over بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
centuries 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
all out پایان بازی توپزنان یک تیم کریکت
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
honor امتیاز اولین نفر بودن درشروع بازی گلف
best ball بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
die ماندن در پایگاه در پایان بازی بیس بال دو سرعت جنگ تا پیروزی
assembly قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
stroke hole بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
awarding of points امتیاز دادن
odd امتیاز دادن
odder امتیاز دادن
oddest امتیاز دادن
wind up پایان دادن
sign off پایان دادن به
handicaps امتیاز دادن اشکال
handicap امتیاز دادن اشکال
squash tennis بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
lift a blockade محاصره را پایان دادن
investiture سرمایه گذاری دادن امتیاز
lincense اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
investitures سرمایه گذاری دادن امتیاز
DirectSound در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
wipe out شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
to work it <idiom> چیزی را انجام دادن و به پایان رساندن
boilerplating قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
assemble قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembles قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembled قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
lodd of down از دست دادن امتیاز فرود به علت پنالتی
attacked فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
try کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
tries کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
fold بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folded بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folds بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
overtime وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
PRN نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
eol پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
handicaps امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
goal light چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
overscan از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
ieee سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
triple option بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
documented روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
document روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
perform بازی کردن نمایش دادن
to deal کارت دادن [ورق بازی]
act بازی کردن نمایش دادن
to deal out [card game] کارت دادن [ورق بازی]
performs بازی کردن نمایش دادن
performed بازی کردن نمایش دادن
acted بازی کردن نمایش دادن
front de liberation national جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
international standards organization طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
extends گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
POSIX استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
PHIGS برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
long residue باقیمانده
rest باقیمانده
residue باقیمانده
rests باقیمانده
reminder باقیمانده
residual باقیمانده
residues باقیمانده
relict باقیمانده
residuum باقیمانده
leavings باقیمانده
reminders باقیمانده
remaining باقیمانده
loose end باقیمانده
loose ends باقیمانده
remainder باقیمانده
residual drawdowm افت باقیمانده
reliquix اثار باقیمانده
surviving dependent فرد باقیمانده
residual term جمله باقیمانده
remainder of the period باقیمانده مدت
split میلههای باقیمانده
fragments قطعه باقیمانده
fragmenting قطعه باقیمانده
balance of the amount باقیمانده مبلغ
fragment قطعه باقیمانده
distillation residue باقیمانده تقطیر
survivor باقیمانده بازمانده
residual unemployment بیکاری باقیمانده
residue of the state باقیمانده ترکه
odds and ends چیز باقیمانده
ort باقیمانده غذا
residual volume حجم باقیمانده
residual variable متغیر باقیمانده
well-preserved خوب باقیمانده
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
gleaning خده خوشههای باقیمانده پس از
remain مانده اثر باقیمانده
remained مانده اثر باقیمانده
residuary legatee باقیمانده ماترک پس از تقسیم
land tail باقیمانده زمینی یکان
reliquary محفظه عتیقه باقیمانده
sum of squares of residual مجموع مربعات باقیمانده
reliquaries محفظه عتیقه باقیمانده
functional residual capacity فرفیت باقیمانده عملی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
leading sectors بخشهای پیشرو
leading sectors بخشهای پیشگام
the urban districts بخشهای شهر
discharge of contract انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
subsidiary باقیمانده در محل برای حفافت
oddment تکه و پاره چیز باقیمانده
subsidiaries باقیمانده در محل برای حفافت
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
aggregate ی از بخشهای یک داده که به هم مربوطند
aggregates ی از بخشهای یک داده که به هم مربوطند
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
converted انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converts انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
converting انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
after image [آثار باقیمانده درچشم پس ازدیدن چیزی]
convert انداختن تمام میلههای باقیمانده بولینگ
compartmentalized به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalize به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
tetrarch والی بخشهای چهارگانه امپراتوری
compartmentalised به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalises به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
manager و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
managers و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
compartmentalising به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalizing به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
modularity تشکیل شده از بخشهای تابعی
compartmentalizes به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
ODI واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
blowdown خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
proportional parts بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
partition اپارتمان تقسیم به بخشهای جزء کردن
workings همه بخشهای حفاری شده معدنی
orthogonal ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
partitions اپارتمان تقسیم به بخشهای جزء کردن
interleaving پردازندهای که با بخشهای پردازنده کار میکند
stay behind باقی گذاشته شده نیروی باقیمانده در منطقه دشمن
traces علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
trace علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
bye hole سوراخهای باقیمانده پس ازمعلوم شدن نتیجه مسابقه گلف
traced علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
crop end بخشهای اضافی شمش که قبل از نوردکاری چیده میشود
crop end saw اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
overlaying و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
ozonosphere لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
overlays و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlay و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
input output table بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
tree surgeon ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
remanence چگالی شار باقیمانده در یک ماده بعد از از بین رفتن نیروی مغناطیس کننده
forms ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
form ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com