| Total search result: 201 (7 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| bezel |
پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| internal |
درایو دیسک سخت درون پوشش اصلی کامپیوتر |
| bayed |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
| baying |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
| bays |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
bay  |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
| drive bay |
فضایی درون پوشش کامپیوتر که درایو دیسک نصب شده است |
| activities |
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است |
| activity |
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است |
| exchangeable |
درایو دیسک با پوش قابل حرکت . در مقابل دیسک ثابت |
| mount |
عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است |
| mounts |
عمل درج دیسک در دیسک درایو یا آگاه کردن سیستم عامل که دیسک درایو آماده استفاده است |
| nickel clad sheet |
ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل |
| drives |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
| drive |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
| screen |
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش |
| screened |
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش |
| screening, screenings |
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش |
| screens |
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش |
| sleeve |
پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی |
| sleeves |
پوشش کاغذی یا پلاستیکی برای دیسک مغناطیسی |
| oxide |
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی |
| oxides |
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی |
| IBM |
کامپیوتر شخصی بر پایه IBM PC ولی به همراه درایو دیسک سخت داخلی و باس ISA |
| casing |
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند |
| casings |
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند |
| comparative cover |
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه |
| ferric oxide |
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است |
| ferrite |
که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است |
| rigid |
دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود |
| fixes |
سیستم ذخیره سازی دیسک مغناطیسی که حاوی دیسکهای متحرک است مثل فلاپی دیسک و چندین درایو دیسک ثابت |
| fix |
سیستم ذخیره سازی دیسک مغناطیسی که حاوی دیسکهای متحرک است مثل فلاپی دیسک و چندین درایو دیسک ثابت |
| double |
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند |
| doubled |
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند |
| doubled up |
مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند |
| partitions |
فضای دیسک سخت که به عنوان درایو منط ق به کار می رود و به صورت درایو جداگانهای قابل دستیابی است |
| partition |
فضای دیسک سخت که به عنوان درایو منط ق به کار می رود و به صورت درایو جداگانهای قابل دستیابی است |
| logical |
حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است |
| drives |
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر |
| drive |
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر |
| cuticle |
پوشش مو پوشش شاخی |
| redundant |
سیستم دیسک درایو سریع تا گنجایش بالا که از چندین درایو استفاده میکند که هر یک یک بایت از کلمه داده را ذخیره می کنند |
| guidance |
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت |
| roof covering material |
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام |
| eds |
درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند |
| hotter |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
| hottest |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
| hot |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
| quads |
درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود |
| quad |
درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود |
| raiding |
سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود |
| raid |
سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود |
| raided |
سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود |
| raids |
سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود |
| CD WO |
دیسک ROM-CD و فن آوری درایو که به کاربر اجازه میدهد فقط یک بار روی دیسک بنویسد |
| eight inch disk |
درایو دیسک برای دیسک هشت اینچی |
| arm |
وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک |
| lapheld |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
| laptop |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
| park |
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است |
| parked |
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است |
| parks |
حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است |
| platter |
دیسک درون درایو دیسک سخت |
| platters |
دیسک درون درایو دیسک سخت |
| antisubmarine screen |
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی |
| winchester disk |
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست |
| jukebox |
درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند |
| jukeboxes |
درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند |
| DVD |
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن یکبار داده روی دیسک DVD میدهد |
| unmount |
1-حذف دیسک از دیسک درایو. 2- |
| densities |
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند |
| density |
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند |
| Windows Explorer |
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد |
| DVD |
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد |
| B: |
معمولاگ فلاپی دیسک درایو |
| B: |
بیان کننده دیسک درایو جانبی |
| lining |
پوشش |
| sconce |
پوشش |
| covers |
پوشش |
| encrustment |
پوشش |
| surfaces |
پوشش |
| mulches |
پوشش |
| coatings |
پوشش |
| mulch |
پوشش |
| coated |
پوشش |
| coats |
پوشش |
| coat |
پوشش |
| robes |
پوشش |
| robe |
پوشش |
| coating |
پوشش |
| envelopment |
پوشش |
| surface |
پوشش |
| surfaced |
پوشش |
| coverings |
پوشش |
| revetment |
پوشش |
| capping |
پوشش |
| cladding |
پوشش |
| integument |
پوشش |
| overlay |
پوشش |
| camouflaging |
پوشش |
| camouflage |
پوشش |
| overlaying |
پوشش |
| involucre |
پوشش |
| involucrum |
پوشش |
| overlays |
پوشش |
| camouflaged |
پوشش |
| head gear |
پوشش سر |
| perianth |
پوشش گل |
| crustification |
پوشش |
| cowling |
پوشش |
| cover |
پوشش |
| concealment |
پوشش |
| hypethral |
بی پوشش |
| shroud |
پوشش |
| coverture |
پوشش |
| shrouded |
پوشش |
| camouflages |
پوشش |
| disguising |
پوشش |
| shields |
پوشش |
| cowls |
پوشش |
| cowl |
پوشش |
| reimbursement |
پوشش |
| sheaths |
پوشش |
| shield |
پوشش |
| sheath |
پوشش |
| reimbursements |
پوشش |
| encasing |
پوشش |
| tunc |
پوشش |
| capsule |
پوشش |
| masking |
پوشش |
| capsules |
پوشش |
| coverage |
پوشش |
| encrustation |
پوشش |
| encrustations |
پوشش |
| masks |
پوشش |
| mask |
پوشش |
| facings |
پوشش |
| casings |
پوشش |
| casing |
پوشش |
| case |
پوشش |
| cases |
پوشش |
| jackets |
پوشش |
| jacket |
پوشش |
| roofs |
پوشش |
| sheathing |
پوشش |
| facing |
پوشش |
| tunic |
پوشش |
| tunics |
پوشش |
| covering |
پوشش |
| envelope |
پوشش |
| roof |
پوشش |
| linings |
پوشش |
| envelopes |
پوشش |
| disguise |
پوشش |
| packing |
پوشش |
| roofing |
پوشش |
| disguised |
پوشش |
| disguises |
پوشش |
| silicon |
بخشی از RAM که به صورت دیسک درایو سریع کار میکند |
| covering |
پوشش سرپوش |
| achlamydeous |
بدون پوشش |
| air cover |
پوشش هوایی |
| aponeurosis |
پوشش وتری |
| sheaths |
پوشش روپوش |
| housing |
پوشش سخت |
| exposed |
بدون پوشش |
| anodic coating |
پوشش اندی |
| air curtain |
پوشش هوایی |
| screens |
پرده پوشش |
| metallic packing |
پوشش فلزی |
| curtains |
پرده پوشش |
| screen |
پرده پوشش |
| comparative cover |
پوشش نسبی |
| screened |
پرده پوشش |
| sheath |
پوشش روپوش |
| screening, screenings |
پرده پوشش |
| lime pocket |
پوشش اهک |
| explosion proof |
پوشش ضد انفجار |
| dolomite lining |
پوشش دولومیت |
| envelopes |
پوشش منحنی |
| armature |
جوشن پوشش |
| hiding power |
قدرت پوشش |
| brick lining |
پوشش اجری |
| brush matting |
پوشش حصیری |
| hearth jacket |
پوشش کوره |
| leggings |
پارچه پوشش مچ پا |
| built up lining |
پوشش مرکب |
| case ment |
پنجره پوشش |
| gravel pack |
پوشش شنی |
| depleted cover |
پوشش کاهسته |
| gaberdine |
لباس پوشش |
| cement concrete lining |
پوشش بتنی |
| communication cover |
پوشش مخابراتی |
| portland cement concrete lining |
پوشش بتنی |
| column cover |
پوشش ستون |
| cement mortar coating |
پوشش سیمانی |
| cladding process |
فرایند پوشش |
| colling water jacket |
پوشش اب سرد |
| copper cladding |
پوشش مسی |
| impervious blanket |
پوشش نفوذناپذیر |
| it is good for spring wear |
برای پوشش |
