Total search result: 208 (34 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
transfer |
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر |
transferring |
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر |
transfers |
کپی کردن یک بخش از حافظه به محل دیگر |
|
|
Search result with all words |
|
move |
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر |
moved |
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر |
moves |
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر |
bitblt |
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر |
blit |
در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر |
Other Matches |
|
input |
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود |
inputted |
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود |
paging |
فرمولی که مدیریت حافظه حافظه به صفحات اختصاص میدهد. و نیز انتقال بین حافظه پشتیبان و حافظه اصلی به روش کار را بر عهده دارد |
EDO memory |
فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است |
outputs |
بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است |
microprocessor |
متصل به حافظه دیگر و قط عات ورودی /خروجی است تا ریزکامپیوتر را بسازد |
output |
بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است |
microprocessors |
متصل به حافظه دیگر و قط عات ورودی /خروجی است تا ریزکامپیوتر را بسازد |
physical |
آدرس حافظه که مط ابق با محل حافظه سخت افزاری در رسانه حافظه است |
virtual |
حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد |
reentrant subroutine |
زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود |
scratching |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
scratch |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
scratched |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
scratches |
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر |
dump |
بخشی از حافظه که ریو رسانه دیگر تط بیق شود یا به حالت دودویی چاپ شود |
blitter |
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است |
swapping |
فعالیتی که در آن داده برنامه از حافظه اصلی به دیسک می رود در حالی که برنامه دیگر آماده اجرا است |
DIMM |
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود |
outputs |
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی |
output |
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی |
SDRAM |
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی سکردن شده است و زمان بین عملیات حافظه را حذف میکند |
MMU |
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است |
expanded memory system |
دریک IBM PC استانداردی که حافظه اضافی که بیشتر از حد کیلو بایت است از حافظه معمولی را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامههای مخصوص نوشته شده قابل اجراست و نیز مراجعه شود به LIM |
LRU |
الگوریتمی که صفحه حافظه که آخرین بار پیش از همه دستیابی شده است را پیدا میکند و پاک میکند تا فضای برای صفحات دیگر باز کند |
synchronizes |
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند |
synchronised |
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند |
synchronize |
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند |
synchronises |
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند |
synchronising |
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند |
tasks |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
task |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
upper memory |
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت |
check |
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر |
checks |
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر |
checked |
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر |
memory interleaving |
برگ برگ کردن حافظه جایگذاری حافظه |
extends |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
extending |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
extend |
فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند |
transferring |
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری |
dual |
حافظه با دو مجموعه از داده و خط وط حافظه که ارتباطات بین CPU ها را ممکن می سازد |
transfer |
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری |
pipeline |
حافظه پنهان جانبی سنکرون که از قط عات حافظه سریع استفاده میکند |
pipelines |
حافظه پنهان جانبی سنکرون که از قط عات حافظه سریع استفاده میکند |
transfers |
سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری |
registers |
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود |
paging |
روش حافظه مجازی برای تقسیم حافظه به بلاکهای کوچک |
registering |
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود |
Training makes the memory absorb more. |
آموزش [ورزش حافظه] باعث می شود که حافظه بیشترجذب کند. |
register |
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود |
poke |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
poked |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
pokes |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
access time |
زمان لازم برای یافتن فایل یا برنامه در حافظه اصلی یا حافظه جانبی |
poking |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
cache memory |
یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان |
demand paging |
در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است |
extending |
امکان نرم افزاری که حافظه درون PC را مشخص میکند تا با استاندارد حافظه مط ابق شود |
extend |
امکان نرم افزاری که حافظه درون PC را مشخص میکند تا با استاندارد حافظه مط ابق شود |
extends |
امکان نرم افزاری که حافظه درون PC را مشخص میکند تا با استاندارد حافظه مط ابق شود |
intermediate |
فضای حافظه که زمان دستیابی بین حافظه اصلی و سیستم مبتنی بر دیسک دارد |
thrashing |
سربار مربوط به تعویض حافظه در سیستم حافظه مجازی |
banks |
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند |
overlays |
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم |
bank |
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند |
overlaying |
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم |
overlay |
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم |
refresh memory |
واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند |
operation |
عملیاتی که عملوندهای لازم را از حافظه دریافت می کنند. عملیات را انجام می دهند و نتیجه را برمی گردانند به حافظه |
smart |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
smarting |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
smartest |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
smarted |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
smarter |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
smarts |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
memory mapped video |
نگاشت صفحه حافظه به فضایی در حافظه |
granularity |
بخشی از حافظه در سیستم حافظه مجازی |
clearer |
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه |
clearest |
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه |
clear |
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه |
clears |
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه |
checkerboarding |
سازمان حافظه که در صفحات قدیمی یا بخشهایی از حافظه پر شده است ودر بین این فضاها محلهای استفاده نشده قرار دارد |
complete |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
completed |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
completing |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
completes |
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند |
chip |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است |
chips |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است |
thrashing |
1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود |
otherwise <adv.> |
به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر] |
LIM EMS |
استانداردی که حافظه جانبی بالاتر از کلید بایت را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامه هایی که خاص نوشته شده اند به کار می رود |
calibrated |
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن |
calibrating |
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن |
calibrate |
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن |
calibrates |
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن |
junk |
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود |
IAM |
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد |
expanded memory system |
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند |
peeks |
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند |
peek |
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند |
peeking |
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند |
peeked |
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند |
transliterate |
عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن |
initialling |
از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی |
initials |
از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی |
initialed |
از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی |
initialing |
از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی |
initialled |
از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی |
initial |
از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی |
memory module |
ماژول حافظه پیمانه حافظه |
synchronous |
فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند |
rool in |
در حافظه پهن کردن |
roll in |
در حافظه پهن کردن |
roll out |
از حافظه جمع کردن |
add in memory |
اضافه کردن به حافظه |
cycled |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
cycle |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
map |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
maps |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
cycles |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
fast |
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است |
fastest |
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است |
fasts |
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است |
fasted |
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است |
flushing |
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان |
flush |
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان |
flushes |
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان |
flashes |
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص |
flashed |
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص |
flash |
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص |
pass on <idiom> |
رد کردن چیزی که دیگر |
partitions |
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه |
partition |
بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه |
garbage collection |
پاک کردن خانههای بلااستفاده حافظه در یک فایل |
released |
رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل |
residents |
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد |
resident |
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد |
release |
رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل |
cache |
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان |
releases |
رها کردن کنترل بلاک حافظه یا فایل |
cache memory |
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان |
caches |
فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان |
contamination |
ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه |
drum sorting |
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی |
conversions |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
conversion |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
reference |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
references |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
some other time |
دفعه دیگر [وقت دیگر] |
tunnelling |
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد |
remove |
جابجا کردن به محل دیگر |
removes |
جابجا کردن به محل دیگر |
removing |
جابجا کردن به محل دیگر |
to lay on the table |
بوقت دیگر موکول کردن |
load |
بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه |
new- |
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید |
newer |
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید |
new |
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید |
loads |
بار کردن داده ترتیبی در محلهای نامتمادی حافظه |
newest |
فرمان پاک کردن حافظه وتایپ یک برنامه جدید |
off screen image |
تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود |
paged address |
که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود. |
scrape together <idiom> |
پول یا چیزهای دیگر جمع کردن |
interchanged |
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر |
substitution |
جایگزین کردن چیزی با چیز دیگر |
interchanges |
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر |
interchange |
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر |
range alongside |
نزدیک کردن ناو به ناوی دیگر |
interchanging |
جابجا کردن چیزی با چیز دیگر |
passage of lines |
عبور کردن ازخط یک یکان دیگر |
reinforcing |
در حال تقویت کردن یک یکان دیگر |
he was otherwise ordered |
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود |
internal sort |
مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم |
transcribe |
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری |
transcribed |
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری |
transcribes |
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری |
transcribing |
کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری |
In at one ear and out at the other . <proverb> |
از یک گوش شنیدن و از یکى دیگر بدر کردن . |
adjourn |
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن |
overwrite |
و خراب کردن هر داده دیگر در این محل |
adjourns |
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن |
interpolate |
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن |
adjourning |
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن |
interpolating |
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن |
interpolates |
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن |
interpolated |
در میان عبارات دیگر جا دادن داخل کردن |
adjourned |
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن |
shift |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
shifts |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
shifted |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
switch |
روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار |
switched |
روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار |
switches |
روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار |
blast |
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند |
blasts |
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند |
to play up to another actor |
بدانگونه درنمایش بازی کردن که بازیگر دیگر سر ذوق آید |
telephone |
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر |
power |
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر |
standalone |
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است |