| Total search result: 201 (24 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| tabulator |
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| tabulates |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
| tabulated |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
| tabulate |
مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود |
| worded |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
word |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| word wrap |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| wraparound |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| intercharacter spacing |
خصوصیت کلمه پرداز که حاوی فضاهای متغیر بین کلمات است تا خط در وسط قرار گیرد |
| skipped |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد |
| skip |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد |
| skips |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد |
| cuts |
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد |
| cut |
روشی که به صورت خودکار کاغذ را درون چاپگر قرار میدهد |
| zones |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
| zone |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
| search and replace |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
| soft |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
| softest |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
| softer |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
| automatic programming |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
| bad break |
مشکلی که گاهی در نرم افزار کلمه پرداز با اعمال خودکار فاصله ایجاد میشود |
| hard |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
| hardest |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
| harder |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
| matrixes |
آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون |
| matrix |
آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون |
| spacer |
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست |
| outputs |
به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند |
| output |
به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند |
| tabbing |
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند |
| monochrome |
استاندارد آداپتور ویدیو در سیستمهای PC قدیمی که متن را در خط هایی از ستون ها نمایش میدهد |
| redliner |
خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد |
| hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
| hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
| BOF |
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند |
| boilerplate |
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند |
| DDC |
ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند |
| sequences |
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد |
| sequence |
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد |
| cards |
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد |
| card |
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد |
| logogriph |
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد |
| semantics |
1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2- |
| log |
کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند |
| logs |
کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند |
| decimal |
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
| decimals |
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
| hypercard |
نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت |
| hottest |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
| hotter |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
hot |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
| flatbed |
ماشین چاپ یا اسکن که کاغذ یا تصویر را در یک سطح صاف در حین پردازش قرار میدهد |
| decimal |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
| decimals |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
| automated teller machine |
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار |
| drawing tools |
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره |
| wordmonger |
کلمه پرداز |
| word processors |
کلمه پرداز |
| word processor |
کلمه پرداز |
| dedicated word processor |
کلمه پرداز اختصاصی |
| stand alone word processor |
کلمه پرداز خودکفا |
word |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
marker |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
| markers |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
| worded |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
| worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
| dictionaries |
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند |
| dictionary |
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند |
| type front |
ماشین تایپ به جلو |
| numeric |
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود |
| capitalization |
عمل یک کلمه پردازکه یک خط یا بلاک متن رابه حروف بزرگ تبدیل میکند |
| justifies |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
| justifying |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
| justify |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
| Teletypes |
ماشین تحریر راه دور تله تایپ |
| Teletype |
ماشین تحریر راه دور تله تایپ |
| electronic |
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص |
| search and replace |
جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن |
| tabbing |
حرکت نشانه گر در برنامه کلمه پرداز از یک محل توقف tab به دیگری |
| nomenclature |
سیستم از پیش تعریف شده برای انتساب کلمات و نشانه ها به اعداد یا اصط لاحات |
| chains |
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده |
chain |
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده |
| accent mark |
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد |
| teleprinter |
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس |
| teleprinters |
تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس |
| disjunctive search |
جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند |
| enclitic |
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد |
| bytes |
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند |
| byte |
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند |
| insert key |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
| ins key |
کلیدی که کلمه پرداز یا برنامه ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
| inserts |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
insert |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
| inserting |
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند |
| optical |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
| ends |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
| ended |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
| end |
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است |
| wordstar |
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Micropro International برای کامپیوترهای CPLM و IBMPC |
| word perfect |
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد |
| word-perfect |
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد |
acronym |
کلمه ای که از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد |
| multiprecision |
استفاده از بیش از یک کلمه داده برای نمایش اعداد. |
| A dictionary tell you what words mean . |
فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد |
| acronyms |
کلمه ایکه از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد |
| statistics |
واقعیتها به صورت اعداد |
key |
کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد |
| HTML |
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد |
| filter |
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی |
| filters |
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی |
| qwerty |
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است |
| wordprocessing |
استفاده از کامپیوتر برای تایپ , ویرایش و خروجی متن , صورت نامه , برچسب لیست , آدرس و... |
| boolean operation |
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1 |
| even |
روش بررسی خطا که فقط اعداد دودویی زوج را در هر کلمه ارسال میکند |
| automaton |
ماشین خودکار |
| automatons |
ماشین خودکار |
| hotter |
فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز |
| hottest |
فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز |
hot |
فضای متن در سمت چپ حاشیه راست در متن کلمه پرداز |
| ToolTips |
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد |
| foundation pile |
میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد |
| word star |
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic |
| VRML |
سیستمی که به سازندگان امکان ایجاد کلمات سه بعدی در صفحه وب میدهد |
| field |
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد |
| fields |
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد |
fielded |
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد |
| to e. figures upon astone |
صورت هایی بر سنگ نقش کردن |
| number |
انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب |
| numbers |
انتساب اعداد و به لیست موضوعات به صورت مرتب |
| letter quality printing |
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند |
| letter quality printing |
چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط |
| dot |
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد |
| dotting |
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد |
| perpetual motion machine |
ماشین خودکار دائمی |
| automobile |
ماشین متحرک خودکار |
| automatic lathe |
ماشین تراش خودکار |
| automatic coping lathe |
ماشین تراش خودکار |
| automobiles |
ماشین متحرک خودکار |
| atm |
ماشین سخنگوی خودکار |
| automation |
استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است |
| array |
آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی |
| arrays |
آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی |
| wordperfect |
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود |
| caches |
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد |
| cache memory |
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد |
| cache |
بخشی از حافظه سریع که داده هایی را ذخیره میکند که کامپیوتر بتواند به سرعت به آن دستیابی داشته باشد |
| stat [on something] |
واقعیت ها به صورت اعداد [مربوط به چیزی] [اصطلاح روزمره] |
| symbolic |
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی |
| symbolically |
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی |
| assigned |
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه |
| assigning |
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه |
| assigns |
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه |
| assign |
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه |
| semi automatic lathe |
ماشین تراش نیمه خودکار |
| automatic lathe operator |
اپراتور ماشین تراش خودکار |
| automatic roughing lathe |
ماشین تراش سایشی خودکار |
| machine word |
کلمه ماشین |
| pin compatible |
تراشه هایی که عملکردمشابهی دارند و می توانندبجای هم قرار گیرند |
| seeking |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
| seek |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
| seeks |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
| printnow letter.doc |
DOS یا 2/OS به جای علامت 1% نام فایلی را که تایپ شده است قرار میدهدو DOC.LETTER را روی چاپگر چاپ میکند |
| line astern |
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه |
| windlass |
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود |
| windlasses |
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود |
| auto |
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه |
| autos |
توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه |
| compacts |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
| compacting |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
| compact |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
| compacted |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
| automation |
خودکار شدن ماشین الات اتوماسیون |
| upper case |
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند |
| auto restart |
شروع دوباره به صورت خودکار |
| automated flowchart |
ترسیم نمودار به صورت خودکار |
| automated data processing |
پردازش داده به صورت خودکار |
| integer basic |
نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد |
| card |
بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است |
| cards |
بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است |
| visualization |
تبدیل اعداد یا داده به صورت گرافیکی که راحت تر قابل فهم باشد |
| CD audio |
استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
| CD DA |
استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
| interword spacing |
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند |
| servomechanism |
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها |
| automatic hobbing machine |
ماشین فرز چرخ دنده مارپیچی خودکار |
| Startup folder |
پرونده خاص در دیسک سخت که حاوی برنامه هایی است که خودکار اجرا می شوند وقتی که کار ویندوز را آغاز میکند |
| script |
که به کاربر امکان انجام خودکار برنامه میدهد |
| searchingly |
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل |
| searched |
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل |
| search |
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل |
| searches |
فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل |
| carriages |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
| carriage |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
| assembly |
نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند |
| back gear shaft |
محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند |
operation |
بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور |
| dbms |
برنامه هایی که به کاربر اجازه ایجاد و تغییر ساده پایگاه داده ها میدهد |
| transient |
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد |
| transients |
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد |