Dictiornary-Farsi | دوره بچگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
the a of infancy	دوره بچگی


Other Matches

childhood	بچگی
babyishness	بچگی
babyishism	بچگی
childishness	بچگی
infantile	بچگی
puerility	بچگی
boyhood	بچگی
childness	بچگی
babyhood	بچگی
man and boy	از زمان بچگی
puerilely	ازروی بچگی
childishness	حالت بچگی
from a child	ازهنگام بچگی
childishly	ازروی بچگی
boyhood	پسر بچگی
little	درخور بچگی پست
to cut ones eye teeth	ازحالت یامرحله بچگی درامدن
holocene	وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling off period	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnums	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
colporteur	کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period	دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
semifinal	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
courses	: دوره
border	دوره
rhythms	دوره
phased	دوره
phases	دوره
coursed	: دوره
course	: دوره
stadia	دوره
phase	دوره
rhythm	دوره
perimeters	دوره
setting up	دوره
periods	دوره
bordered	دوره
bordering	دوره
reviewal	دوره
stadium	دوره
stadiums	دوره
pool	دوره
pooled	دوره
pools	دوره
perimeter	دوره
sets	دوره
edge	دوره
edges	دوره
one's d.	دوره
contemporaries	هم دوره
contemporary	هم دوره
felloe	دوره
felly	دوره
rimless	بی دوره
compass	دوره
terming	دوره
he has run his race	دوره
eras	دوره
era	دوره
Ice Age	دوره یخ
periodicity	دوره
periphery	دوره
peripheries	دوره
term	دوره
termed	دوره
instar	دوره
outlined	دوره
session	دوره
career	دوره
circuit	دوره
circuits	دوره
outlines	دوره
outlining	دوره
rim	دوره
rims	دوره
sessions	دوره
period	دوره
epoch	دوره
epochs	دوره
careered	دوره
set	دوره
cycle	دوره
cycled	دوره
careering	دوره
to have ones fling	دوره
outline	دوره
cycles	دوره
careers	دوره
estrous cycle	دوره فحلی
duty factor	دوره کار
processes	دوره عمل
elimination heat	دوره مقدماتی
perlim	دوره مقدماتی
process	دوره عمل
duty cycle	دوره کار
cycle time	زمان دوره
electoral legislative term	دوره انتخابیه
biennium	دوره دوساله
life cycle	دوره عمر
grace period	دوره مهلت
germinal period	دوره نوجنینی
game cycle	دوره بازی
fiscal year	دوره مالی
foreperiod	پیش دوره
flux linking a turn	شاره دوره
financial period	دوره مالی
tournaments	یک دوره مسابقه
fellyfelloe	دوره درندگی
fiscal years	دوره مالی
adolescence	دوره جوانی
guarantee period	دوره ضمانت
critical period	دوره شاخص
advance course	دوره عالی
house party	دوره خانگی
house-parties	دوره خانگی
house-party	دوره خانگی
career	دوره زندگی
advanced course	دوره عالی
careered	دوره رسمی
budget period	دوره بودجه
blocking period	دوره وقفه
career	دوره رسمی
basic course	دوره مقدماتی
caird	دوره گرد
careers	دوره رسمی
critical period	دوره بحرانی
careers	دوره زندگی
crier	دوره گرد
contract period	دوره قرارداد
cheap jack	دوره گرد
continous cycle	دوره بی وقفه
conducting period	دوره رسانایی
colportage	دوره گردی
careering	دوره رسمی
careering	دوره زندگی
action period	دوره کنش
careered	دوره زندگی
retrace time	دوره بازگشت
the iron age	دوره بی رحمی
the rim of a wheel	دوره چرخ
tip circle	دوره نوک
to run over	دوره کردن
to serve apprenticeship	دوره شاگردی
transition period	دوره گذار
transition period	دوره انتقال
triennium	دوره سه ساله
trimester	دوره سه ماهه
trivium	دوره نخستین
trochoid	دوره گرد
the iron age	دوره ستمگری
testing time	دوره ازمون
return interval	دوره بازگشت
schooltime	دوره تحصیلی
senescence	دوره سالخوردگی
sexennium	دوره شش ساله
short period	دوره کوتاه
short term	دوره کوتاه
snakebite	دوره بدشانسی
tempering cycle	دوره بازپخت
term of maintenance	دوره نگاهداری
termtime	دوره تصدی
termtime	دوره تحصیلی
quarter [year]	دوره سه ماهه
quarterly period	دوره سه ماهه
three-month period	دوره سه ماهه
on probation	در دوره ازمایشی
period/stretch/lapse of time	دوره زمان
time period	دوره زمان
period	دوره زمان
time span	دوره زمان
occupancy cycle	دوره سکونت
hucksterer	دوره گرد
maintenance period	دوره نگهداری
maintenance period	دوره تعمیرات
measuring period	دوره سنجش
melting period	دوره ذوب
neonatal period	دوره نوزادی
number of cycle	تعداد دوره ها
oxidizing period	دوره احیاء
oxidizing period	دوره اکسیداسیون
payback period	دوره بازپرداخت
payback period	دوره برگشت
magnetic cycle	دوره مغناطیسی
limitation period	دوره محدودیت
idle period	دوره استراحت
idle time	دوره عطالت
incunabula	نخستین دوره
induction period	دوره انگیزش
infection period	دوره نهفتگی
period of incubation	دوره نهفتگی
inning	یک دوره بازی
internship	دوره انترنی
latency	دوره کمون
latency period	دوره نهفتگی
life cycle	دوره زندگی