Dictiornary-Farsi | دوره تصدی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
innings	دوره تصدی
period of office	دوره تصدی
termtime	دوره تصدی


Other Matches

charge	تصدی
charges	تصدی
undertaking	تصدی
tenure	تصدی
tenure	حق تصدی
commission	تصدی
commissioning	تصدی
commissions	تصدی
venturing	تصدی
venture	تصدی
ventured	تصدی
ventures	تصدی
incumbency	تصدی
tenure of office	تصدی
take over in charge	تصدی
inning	تصدی
holocene	وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period	دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
during his tenure of office	درمدت تصدی او
during his incumbency	دردوره تصدی او
interregnums	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna	فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
ferriage	تصدی کشتی گذاره
non serverign acts	اعمال تصدی دولت
exofficio	از لحاظ تصدی مقام و غیره
confidential	است نه اعمال تصدی موجودباشد
curatorship	تصدی کتابخانه وموزه ومانندان
advowson	حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
advowee	کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
totaliarian state	دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
colporteur	کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period	دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle	زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
semifinal	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
phase	دوره
Ice Age	دوره یخ
courses	: دوره
term	دوره
era	دوره
phased	دوره
phases	دوره
terming	دوره
edge	دوره
edges	دوره
termed	دوره
contemporary	هم دوره
rimless	بی دوره
compass	دوره
contemporaries	هم دوره
peripheries	دوره
periphery	دوره
career	دوره
perimeters	دوره
perimeter	دوره
stadiums	دوره
stadium	دوره
stadia	دوره
careers	دوره
careering	دوره
careered	دوره
rhythm	دوره
rhythms	دوره
periodicity	دوره
one's d.	دوره
to have ones fling	دوره
instar	دوره
he has run his race	دوره
felly	دوره
felloe	دوره
epochs	دوره
epoch	دوره
cycled	دوره
cycle	دوره
rims	دوره
rim	دوره
eras	دوره
cycles	دوره
reviewal	دوره
setting up	دوره
pool	دوره
sets	دوره
period	دوره
pooled	دوره
pools	دوره
outlines	دوره
circuits	دوره
circuit	دوره
set	دوره
bordered	دوره
border	دوره
bordering	دوره
outlining	دوره
sessions	دوره
session	دوره
outlined	دوره
periods	دوره
coursed	: دوره
outline	دوره
course	: دوره
careers	دوره زندگی
careering	دوره رسمی
careers	دوره رسمی
review	دوره کردن
life cycle	دوره عمر
careering	دوره زندگی
careered	دوره زندگی
house-party	دوره خانگی
house-parties	دوره خانگی
reviewed	دوره کردن
house party	دوره خانگی
careered	دوره رسمی
reviewing	دوره کردن
career	دوره رسمی
limitation period	دوره محدودیت
preparatory interval	دوره امادگی
career	دوره زندگی
reviews	دوره کردن
touring	یک دوره مسابقه
meetings	یک دوره مسابقه
meeting	یک دوره مسابقه
latency period	دوره نهفتگی
lifetime	دوره زندگی
time period	دوره زمان
lifetimes	دوره زندگی
oxidizing period	دوره احیاء
cycles	دوره گردش
period/stretch/lapse of time	دوره زمان
oxidizing period	دوره اکسیداسیون
tournament	یک دوره مسابقه
number of cycle	تعداد دوره ها
magnetic cycle	دوره مغناطیسی
maintenance period	دوره نگهداری
maintenance period	دوره تعمیرات
tournaments	یک دوره مسابقه
measuring period	دوره سنجش
melting period	دوره ذوب
to serve apprenticeship	دوره شاگردی
series	یک دوره مسابقه
neonatal period	دوره نوزادی
to run over	دوره کردن
occupancy cycle	دوره سکونت
tours	یک دوره مسابقه
toured	یک دوره مسابقه
tour	یک دوره مسابقه
cycled	دوره گردش
fiscal year	دوره مالی
financial period	دوره مالی
guarantee period	دوره ضمانت
periods	دوره تناوبی
critical period	دوره شاخص
critical period	دوره بحرانی
crier	دوره گرد
trimester	دوره سه ماهه
triennium	دوره سه ساله
period	دوره تناوب
transition period	دوره انتقال
hucksterer	دوره گرد
continous cycle	دوره بی وقفه
cycle time	زمان دوره
trivium	دوره نخستین
grace period	دوره مهلت
fellyfelloe	دوره درندگی
flux linking a turn	شاره دوره
estrous cycle	دوره فحلی
foreperiod	پیش دوره
perlim	دوره مقدماتی
elimination heat	دوره مقدماتی
electoral legislative term	دوره انتخابیه
trochoid	دوره گرد
duty factor	دوره کار
duty cycle	دوره کار
game cycle	دوره بازی
germinal period	دوره نوجنینی
conducting period	دوره رسانایی
colportage	دوره گردی
infection period	دوره نهفتگی
period of incubation	دوره نهفتگی
blocking period	دوره وقفه
processes	دوره عمل
process	دوره عمل
inning	یک دوره بازی
period	دوره تناوبی
adolescence	دوره جوانی
internship	دوره انترنی
latency	دوره کمون
life cycle	دوره زندگی
induction period	دوره انگیزش
short period	دوره کوتاه
incunabula	نخستین دوره
idle period	دوره استراحت
cheap jack	دوره گرد
idle time	دوره عطالت
transition period	دوره گذار
caird	دوره گرد
budget period	دوره بودجه
biennium	دوره دوساله
basic course	دوره مقدماتی