Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
period of production
دوره تولید
production period
دوره تولید
Search result with all words
grandfather file
دوره زمانی که در آن فایل اصلی پدربزرگ بهنگام سازی میشود تا فایل پدر جدید تولید کند و فایل پدر قدیمی پدربزرگ میشود
Other Matches
cooling-off periods
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
colporteur
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
غده تولید کننده منی محل تولید منی
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
rimless
بی دوره
courses
: دوره
stadia
دوره
rhythms
دوره
circuit
دوره
stadium
دوره
to have ones fling
دوره
compass
دوره
stadiums
دوره
rhythm
دوره
perimeters
دوره
circuits
دوره
perimeter
دوره
felloe
دوره
felly
دوره
he has run his race
دوره
sets
دوره
setting up
دوره
term
دوره
border
دوره
bordered
دوره
bordering
دوره
one's d.
دوره
pool
دوره
pooled
دوره
pools
دوره
coursed
: دوره
course
: دوره
set
دوره
reviewal
دوره
instar
دوره
contemporary
هم دوره
contemporaries
هم دوره
edges
دوره
edge
دوره
terming
دوره
termed
دوره
periodicity
دوره
periods
دوره
careered
دوره
phased
دوره
phases
دوره
cycled
دوره
sessions
دوره
period
دوره
Ice Age
دوره یخ
epochs
دوره
era
دوره
session
دوره
eras
دوره
cycles
دوره
career
دوره
careers
دوره
epoch
دوره
rims
دوره
peripheries
دوره
cycle
دوره
periphery
دوره
outlining
دوره
outline
دوره
rim
دوره
outlined
دوره
phase
دوره
careering
دوره
outlines
دوره
tournaments
یک دوره مسابقه
meetings
یک دوره مسابقه
maintenance period
دوره تعمیرات
maintenance period
دوره نگهداری
meeting
یک دوره مسابقه
tour
یک دوره مسابقه
touring
یک دوره مسابقه
toured
یک دوره مسابقه
tours
یک دوره مسابقه
magnetic cycle
دوره مغناطیسی
itinerant
دوره گرد
tournament
یک دوره مسابقه
terming
دوره انتصاب
strolling
دوره گرد
termed
دوره انتصاب
courses
دوره مسیرتیراندازی
cycled
دوره گردش
coursed
دوره مسیرتیراندازی
course
دوره مسیرتیراندازی
pedlary
دوره گردی
pentad
دوره پنجساله
period of delivery
دوره تحویل
period of instrument
دوره سنجه
period of office
دوره تصدی
cycle
دوره گردش
period of roll
دوره تناوب
period of vibratio
دوره ارتعاش
payback period
دوره برگشت
number of cycle
تعداد دوره ها
cycles
دوره گردش
term
دوره انتصاب
measuring period
دوره سنجش
melting period
دوره ذوب
innings
دوره تصدی
neonatal period
دوره نوزادی
practice period
دوره تمرین
oxidizing period
دوره احیاء
oxidizing period
دوره اکسیداسیون
payback period
دوره بازپرداخت
pedlars
دوره گرد
pedlar
دوره گرد
pliocene
دوره پلیوسن
rimmed
دوره دار
fiscal years
دوره مالی
revolutions
یک دوره کامل
revolution
یک دوره کامل
budget period
دوره بودجه
caird
دوره گرد
ages
دوره عصر.
careering
دوره زندگی
age
دوره عصر.
house-party
دوره خانگی
cheap jack
دوره گرد
colportage
دوره گردی
conducting period
دوره رسانایی
continous cycle
دوره بی وقفه
contract period
دوره قرارداد
careered
دوره رسمی
crier
دوره گرد
critical period
دوره بحرانی
blocking period
دوره وقفه
biennium
دوره دوساله
basic course
دوره مقدماتی
adolescence
دوره جوانی
process
دوره عمل
processes
دوره عمل
hucksters
دوره گرد
huckster
دوره گرد
fiscal year
دوره مالی
careers
دوره رسمی
encompass
دوره کردن
encompassed
دوره کردن
encompasses
دوره کردن
encompassing
دوره کردن
careers
دوره زندگی
careering
دوره رسمی
action period
دوره کنش
advance course
دوره عالی
advanced course
دوره عالی
critical period
دوره شاخص
cycle time
زمان دوره
duty cycle
دوره کار
house-parties
دوره خانگی
hucksterer
دوره گرد
idle period
دوره استراحت
idle time
دوره عطالت
house party
دوره خانگی
incunabula
نخستین دوره
induction period
دوره انگیزش
infection period
دوره نهفتگی
period of incubation
دوره نهفتگی
inning
یک دوره بازی
germinal period
دوره نوجنینی
internship
دوره انترنی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com