English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
term of maintenance دوره نگاهداری
Other Matches
cooling off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
maintenance نگاهداری
retention نگاهداری
support نگاهداری
keep نگاهداری
keeps نگاهداری
subsistence نگاهداری
internment نگاهداری
interregnum فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
hold چسبیدن نگاهداری
term of maintenance مهلت نگاهداری
irretentive ناتوان در نگاهداری
holds چسبیدن نگاهداری
poise ثبات نگاهداری
normal maintenance نگاهداری بهنجار
retentiveness نیروی نگاهداری
maintainable قابل نگاهداری
to give support to نگاهداری کردن
baby-sat از بچه نگاهداری کردن
gasholder محفظه نگاهداری گاز
baby-sit از بچه نگاهداری کردن
baby-sits از بچه نگاهداری کردن
baby-sitting از بچه نگاهداری کردن
retainer حکم نگاهداری و ضبط
retainers حکم نگاهداری و ضبط
baby sit از بچه نگاهداری کردن
gasholders محفظه نگاهداری گاز
vivarium جای نگاهداری جانوران زمینی
nurseries محل نگاهداری اطفال شیرخوار
poor rate مالیات برای نگاهداری بی نوایان
nursery محل نگاهداری اطفال شیرخوار
ossuary فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
bandbox جعبهء مقوایی مخصوص نگاهداری کلاه
sacristy محل نگاهداری فروف مقدسه کلیسا
olericulture سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
warren جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
warrens جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
livery stable اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
bookends تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
flying shore تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
colporteur کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
refresh buffer یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
course : دوره
coursed : دوره
phases دوره
courses : دوره
instar دوره
reviewal دوره
pool دوره
he has run his race دوره
pooled دوره
perimeter دوره
perimeters دوره
rhythm دوره
rhythms دوره
felly دوره
felloe دوره
peripheries دوره
edges دوره
terming دوره
edge دوره
eras دوره
era دوره
contemporaries هم دوره
termed دوره
phased دوره
phase دوره
compass دوره
rimless بی دوره
periphery دوره
term دوره
periodicity دوره
one's d. دوره
contemporary هم دوره
Ice Age دوره یخ
outline دوره
rim دوره
career دوره
careered دوره
careering دوره
circuit دوره
circuits دوره
careers دوره
periods دوره
outlined دوره
outlines دوره
outlining دوره
session دوره
rims دوره
epoch دوره
sessions دوره
period دوره
epochs دوره
cycles دوره
setting up دوره
to have ones fling دوره
sets دوره
set دوره
cycled دوره
pools دوره
cycle دوره
stadiums دوره
bordered دوره
bordering دوره
stadium دوره
stadia دوره
border دوره
germinal period دوره نوجنینی
advance course دوره عالی
advanced course دوره عالی
estrous cycle دوره فحلی
house party دوره خانگی
action period دوره کنش
processes دوره عمل
game cycle دوره بازی
foreperiod پیش دوره
grace period دوره مهلت
conducting period دوره رسانایی
flux linking a turn شاره دوره
process دوره عمل
financial period دوره مالی
fellyfelloe دوره درندگی
cheap jack دوره گرد
perlim دوره مقدماتی
elimination heat دوره مقدماتی
electoral legislative term دوره انتخابیه
budget period دوره بودجه
fiscal years دوره مالی
caird دوره گرد
career دوره رسمی
careered دوره زندگی
life cycle دوره عمر
careered دوره رسمی
careering دوره زندگی
colportage دوره گردی
careering دوره رسمی
careers دوره زندگی
careers دوره رسمی
continous cycle دوره بی وقفه
blocking period دوره وقفه
career دوره زندگی
duty factor دوره کار
house-parties دوره خانگی
duty cycle دوره کار
house-party دوره خانگی
adolescence دوره جوانی
cycle time زمان دوره
basic course دوره مقدماتی
biennium دوره دوساله
critical period دوره شاخص
critical period دوره بحرانی
crier دوره گرد
contract period دوره قرارداد
fiscal year دوره مالی
retrace time دوره بازگشت
the iron age دوره بی رحمی
the rim of a wheel دوره چرخ
tip circle دوره نوک
to run over دوره کردن
to serve apprenticeship دوره شاگردی
transition period دوره گذار
transition period دوره انتقال
triennium دوره سه ساله
trimester دوره سه ماهه
trivium دوره نخستین
trochoid دوره گرد
the iron age دوره ستمگری
the a of infancy دوره بچگی
return interval دوره بازگشت
schooltime دوره تحصیلی
senescence دوره سالخوردگی
sexennium دوره شش ساله
short period دوره کوتاه
short term دوره کوتاه
snakebite دوره بدشانسی
tempering cycle دوره بازپخت
termtime دوره تصدی
termtime دوره تحصیلی
testing time دوره ازمون
quarter [year] دوره سه ماهه
quarterly period دوره سه ماهه
three-month period دوره سه ماهه
on probation در دوره ازمایشی
period/stretch/lapse of time دوره زمان
time period دوره زمان
period دوره زمان
time span دوره زمان
occupancy cycle دوره سکونت
guarantee period دوره ضمانت
magnetic cycle دوره مغناطیسی
maintenance period دوره نگهداری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com