| Total search result: 202 (13 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| charge |
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند |
| charges |
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| maintenance float |
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی |
| NiMH |
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست |
| basic issue items |
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده |
| coupler plug |
دوشاخه وسایل الکتریکی |
| peripheral |
1-وسایل جانبی که در کامپیوتر استفاده می شوند مثل چاپگر یا اسکنر. 2- |
| input |
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند |
| inputted |
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند |
| ganged |
وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند |
| letters patent |
نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند |
| self- |
برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند |
| charges |
شارژ کردن شارژ |
| charge |
شارژ کردن شارژ |
| harder |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
| hardest |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
| hard |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
| Energy Star |
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد |
| banks |
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند |
| bank |
مجموعهای از وسایل حافظه الکترونیکی که بهم وصل می شوند تا یک فضای بزرگ حافظه ایجاد کنند |
| Uuencoding |
روش تبدیل متن و فایل به قالب شبه متن تا به صورت پیام پست الکتریکی ارسال شوند |
| random access |
قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند |
| shifts |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
| shifted |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
| shift |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
| wire |
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه |
| wires |
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه |
| optical |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
saddle bag |
خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.] |
| electrostatic |
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی |
brussels |
دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند [شبیه دار کرمانی] و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد |
| prevention of stripping |
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی |
| cpu |
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی |
| beach gear |
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله |
| transmission |
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است |
| transmissions |
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است |
| tackles |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
| tackle |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
| tackled |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
| tackling |
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار |
| mounting |
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل |
| recover |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
| recovering |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
| recovers |
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل |
| sequential |
داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند |
| PSU |
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی |
| trafficking |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
| traffic |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
| traffics |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
| trafficked |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
| overlaying |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
| overlays |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
| overlay |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
| activity |
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند |
| activities |
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند |
| routines |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
| routinely |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
| batch processing |
سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند |
| routine |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
| stacks |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
| stack |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
| stacked |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
| excess property |
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی |
| charging |
شارژ |
| heat |
شارژ |
| fluxing agent |
شارژ |
| heats |
شارژ |
| ends |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
| end |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
| ended |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
| detected |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
| detects |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
| detect |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
| detecting |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
| charge d'affaires |
شارژ دافر |
| basic allowance |
شارژ انبار |
| like charge |
شارژ همنام |
| melting charge |
شارژ ذوب |
| charger |
دستگاه شارژ |
| loads |
شارژ کردن |
| chargers |
دستگاه شارژ |
| load |
شارژ کردن |
| furnace charge |
شارژ کوره |
| coke per charge |
ذغال کک شارژ |
| liquid metal charge |
شارژ فلز مذاب |
| constant current charge |
شارژ با جریان ثابت |
| maintenance float |
شارژ انبار سیال |
| authorized stockage list |
صورت شارژ انبار |
| constant voltage charge |
شارژ با ولتاژ ثابت |
| channeled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
| channels |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
| channeling |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
| channelled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channel |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
| uncharged |
غیر مسلح شارژ نشده |
| chargeable |
آنچه قابل شارژ است |
| turbocharger |
موتور شارژ کننده توربین |
| pipeline assets |
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله |
| saturated colour |
که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند |
| VDUs |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
| vdt |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
| VDU |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
| map |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
| maps |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
| tariffs |
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات |
| tariff |
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات |
| floatation |
سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی |
| bios |
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند |
| service test |
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل |
| electric |
تعداد اتم هایی که شارژ شده اند. |
| dispersal lays |
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها |
| computation of replacement factors |
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل |
| dry cell battery |
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery |
| red concept |
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف |
| subroutine |
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود |
| pioneer tools |
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری |
| landing aids |
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما |
| cryptoancillary equipment |
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز |
| electrical and otherwise |
الکتریکی و غیر الکتریکی |
| anti- |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
| basic |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
| basics |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
| bubble sort |
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند |
| rows |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
| rowed |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
row |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
| charges |
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد |
| charge |
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد |
| charging point |
محل هواگیری و گازگیری درروی هواپیما محل شارژ یاپر کردن گاز |
| NiCad |
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است |
| electroluminescence |
نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود |
| gas electric generating set |
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی |
| charges |
خرج گذاری کردن شارژ کردن |
| charge |
خرج گذاری کردن شارژ کردن |
| kits |
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل |
| kit |
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل |
| basic issue list |
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار |
| electrotechnical |
الکتریکی |
| electrical |
الکتریکی |
| electric |
الکتریکی |
| furniture |
وسایل |
| media |
وسایل |
| assets |
وسایل |
| plant |
وسایل |
| plants |
وسایل |
| means |
وسایل |
| facilities |
وسایل |
| accouterment |
وسایل |
| engine |
موتورغیر الکتریکی |
| voltages |
فشار الکتریکی |
| circuit |
اتصال الکتریکی |
| capacitance |
فرفیت الکتریکی |
| gyro compass |
قطبنمای الکتریکی |
| circuits |
اتصال الکتریکی |
| electric balance |
تعادل الکتریکی |
| circuits |
جریان الکتریکی |
| conductivity |
رسانندگی الکتریکی |
| electric attraction |
جاذبه الکتریکی |
| voltage |
فشار الکتریکی |
| circuit |
جریان الکتریکی |
| isolate |
به صورت الکتریکی |
| isolating |
به صورت الکتریکی |
| discharges |
تخلیه الکتریکی |
discharge |
تخلیه الکتریکی |
| conduction |
رسانایی الکتریکی |
| dielectric strain |
بار دی الکتریکی |
| resistor |
مقاومت الکتریکی |
| resistors |
مقاومت الکتریکی |
| corona discharge |
تخلیه الکتریکی |
| electric apparatus |
دستگاه الکتریکی |
| electric arc |
قوس الکتریکی |
| dielectric power |
قدرت دی الکتریکی |
| specific conductance |
رسانندگی الکتریکی |
| isolates |
به صورت الکتریکی |
| dielectric stress |
بار دی الکتریکی |
| transcriptions |
ضبط الکتریکی |
| transcription |
ضبط الکتریکی |
image |
تصویر الکتریکی |
| dielectric viscosity |
لختی دی الکتریکی |
| tachogenerator |
دورسنج الکتریکی |
images |
تصویر الکتریکی |
| flux |
فلوی الکتریکی |
| electrodes |
قطب الکتریکی |
| electrode |
قطب الکتریکی |
| dielectric strength |
پایدار دی الکتریکی |
| dielectric polarization |
قطبش دی الکتریکی |
| electrical connections |
اتصالات الکتریکی |
| electrical |
سیستم الکتریکی |
| electrical conduction |
رسانش الکتریکی |
| electrical conductance |
رسانایی الکتریکی |
| static breeze |
وزش الکتریکی |
| electrical breeze |
وزش الکتریکی |
| electrical bounding |
اتصال الکتریکی |
| electrical angle |
زاویه الکتریکی |
| electrical analogue |
مشابهات الکتریکی |
| electric wind |
باد الکتریکی |
| hot seat |
صندلی الکتریکی |
| electrical conductivity |
هدایت الکتریکی |
| electrical schematic |
نمودار الکتریکی |
| electrical resistivity |
مقاومت الکتریکی |
| electrical prospecting |
کاوش الکتریکی |
| electrical model |
مدل الکتریکی |