Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English
Persian
remote job entry
وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
Other Matches
newest
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
mode
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
modes
وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
hooks
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
hook
نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
modes
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
procedural
زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند
language
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
languages
نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
interactive
سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را
rje
ورود برنامه ازراه دورEntry ob
i/o
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
input
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
inputted
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
point
نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
trojan horse
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
library
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
libraries
تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library
1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
inserts
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
inserting
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
insert
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
ins key
کلیدی که کلمه پرداز یا برنامه ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
insert key
کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند
libraries
1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
recycle
برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycling
برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycles
برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
form
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
macro
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
declarative language
زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
library
تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
libraries
تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
libraries
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
library
زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
libraries
زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
embedded code
بخش ها یا توابعی که به زبان ماشین نوشته شده اند و در برنامه سطح بالا وارد می شوند برای سرعت بخشیدن یا انجام تابع خاص
mode
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
interactive
حالت کامپیوتر که به کاربر امکان میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده ها را وارد کند و پاسخ را به سرعت دریافت کند
modes
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
api
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
attach
1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaches
1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaching
1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
concurrent
اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
pl/m
زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
hailing
اعلام ورود کردن
hails
اعلام ورود کردن
hailed
اعلام ورود کردن
hail
اعلام ورود کردن
to announce one's arrival
ورود خود را اعلام کردن
check in
نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in
نام نویسی کردن مراسم ورود
check-ins
نام نویسی کردن مراسم ورود
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
compiled
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compile
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiling
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
compiles
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
to take off one
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
wake up
کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
commandeers
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeer
وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
gathered
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gather
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
source
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
to tarnish something
[image, status, reputation, ...]
چیزی را بد نام کردن
[آسیب زدن]
[خسارت وارد کردن]
[خوشنامی ، مقام ، شهرت ، ... ]
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
graphics
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
introducing
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduce
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduced
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduces
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
bring in
وارد کردن
make an entry
وارد کردن
inputting
وارد کردن
initiating
وارد کردن
inducted
وارد کردن
inducting
وارد کردن
inducts
وارد کردن
initiates
وارد کردن
initiated
وارد کردن
initiate
وارد کردن
induct
وارد کردن
importing
وارد کردن
imported
وارد کردن
import
وارد کردن
jobs
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopping
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swap
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
machines
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machined
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
blemish
خسارت وارد کردن
inflict casualty
خسارت وارد کردن
rosters
وارد صورت کردن
roster
وارد صورت کردن
enter
وارد یا ثبت کردن
importing
عمل وارد کردن
entered
وارد یا ثبت کردن
initiated
تازه وارد کردن
imported
عمل وارد کردن
enters
وارد یا ثبت کردن
initiates
تازه وارد کردن
initiating
تازه وارد کردن
reimport
دوباره وارد کردن
initiate
تازه وارد کردن
import
عمل وارد کردن
to exert force
[on]
نیرو وارد کردن
[بر]
dynamic data exchange
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
i had scarely arrived
تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
hit the spot
<idiom>
نیروی تازه وارد کردن
inputted
عمل وارد کردن اطلاعات
swear in
باسوگند بشغلی وارد کردن
involving
گیر انداختن وارد کردن
credits
درستون بستانکار وارد کردن
swear in
با مراسم تحلیف وارد کردن
take a strain
وارد کردن فشار به طناب
involves
گیر انداختن وارد کردن
involve
گیر انداختن وارد کردن
input
عمل وارد کردن اطلاعات
to give somebody a blow
به کسی ضربه وارد کردن
commissioning the ship
وارد خدمت کردن کشتی
inflict casualty
تلفات وارد کردن بدشمن
credit
درستون بستانکار وارد کردن
To import goods
[from abroad]
کالا از خارج وارد کردن
credited
درستون بستانکار وارد کردن
crediting
درستون بستانکار وارد کردن
initiation
وارد کردن کسی در جائی با تشریفات
backhand
باپشت راکت ضربت وارد کردن
backhands
باپشت راکت ضربت وارد کردن
scoffs
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
scoffed
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
to sit for an examination
در امتحانی وارد شدن یاشرکت کردن
scoff
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
ingrate
تعدی کردن فشار وارد اوردن بر
scoffing
اهانت وارد اوردن تمسخر کردن
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
to enrol somebody
کسی را نام نویسی کردن
[ثبت نام کردن]
[درفهرست وارد کردن]
type
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
enters
وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
feed
وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
entered
وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
importation
عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
accession
به ترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن
types
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
typed
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
to e. upon acovnt book
همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
feed
مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
feeds
وارد کردن کاغذ در ماشین یا اطلاعات در کامپیوتر
enter
وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید
keyboarding
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
keyboarding
عمل وارد کردن اطلاعات با صفحه کلید
to break into something
از محفظه ای
[با زور وارد شدن و]
دزدی کردن
feeds
مکانیزم وارد کردن کاغذ درون چاپگر
modular
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
supplements
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplement
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
key
وارد کردن متن یا دستورات از طریق صفحه کلید
proselyte
عضو تازه حزب بدین تازهای وارد کردن
supplementing
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
supplemented
اسب را پس از تاریخ نامویسی وارد مسابقه شرطبندی کردن
recriminate
اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
decimates
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
post
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
posted
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
post-
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
decimated
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
decimate
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
posted
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
to swear in
با سوگند دادن وارد کارکردن بامراسم تحلیف داخل کردن
posts
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها
posts
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
logs
وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز
hang
وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
commit
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
hangs
وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
commits
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
decimating
از هرده نفر یکی را کشتن تلفات زیاد وارد کردن
post-
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com