Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
English
Persian
shift
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shifted
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shifts
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
Other Matches
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
backing
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
shell sort
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند
clipboards
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
clipboard
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
rotates
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
CDs
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CD
DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
register
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
registers
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
registering
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
demand
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
swopped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swaps
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
i/o
فضای ذخیره سازی موقت داده که به عنوان خروجی یا ورودی استفاده خواهد شد
list
فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
input
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
saves
محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
save
محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
saved
محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
sam
فضای ذخیره سازی که فقط داده خاصی قابل دستیابی است توسط خواندن داده قبلی در لیست
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
maximum
بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
write
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
cellars
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellar
محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
cells
محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell
محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
turing machine
مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
softest
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
soft
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softer
نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
temporary storage
فایل روی دیسک سخت که توسط نرم افزار برای ذخیره موقت داده یا نرم افزاری حافظه مجازی را پیاده سازی میکند مثل ویندوز ماکروسافت استفاده میشود
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
fifo
فضای ذخیره سازی موقت
run length limited encoding
روش سریع و کارای ذخیره سازی داده روی دیسک که تغییرات روی بیتهای داده ذخیره می شوند
parallelled
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallelling
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
downloadable
نوشتاری که در دیسک ذخیره شده است و قابل ارسال به چاپگر است و نیز ذخیره شدنی در RAM یا حافظه موقت
storage
فضای ذخیره سازی داده که بیشتر از یک میلیون میلیون بیت داده میتواند ذخیره کند
stack
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacked
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacks
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
registering
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers
ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
volumes
کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
volume
کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
storage
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
heaping
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
heap
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
heaps
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
output
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
outputs
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
permanent
فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
volatile memory
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
text
ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
texts
ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
buffer
فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
scratched
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratching
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratch
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratches
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
storage
ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
bubble memory
روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
buffer
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
cim
استفاده هماهنگ از میکروفیلم برای ذخیره سازی داده کامپیوتر و روشهای خواندن داده
register
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
registering
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
registers
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
serials
فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serial
فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
push up stack
سیستم صف ذخیره سازی موقت که آخرین موضوع اضافه شده در انتهای لیست فرار می گیرد
working
فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
workings
فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
partial carry
فضای ذخیره سازی موقت تمام ارقام نقلی جمع کننده موازی بجای ارسال مستقیم
scratchpad
فضای کاری یا محلی با حافظه سریع برای ذخیره موقت داده جاری
refreshes
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refresh
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshed
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
logical
واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
buffer
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
removable storage media
رسانههای ذخیره سازی قابل انتقال
auxiliary
هر رسانه ذخیره سازی داده
secondary
هر رسانه ذخیره سازی داده
storage
هر رسانه ذخیره سازی داده
auxiliaries
هر رسانه ذخیره سازی داده
access time
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
document
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documenting
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documented
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
read
بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
reads
بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی
acoustic
روش اصلی ذخیره سازی داده
dimmed
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dims
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dim
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
read
رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است
reads
رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است
archive
قرار دادن داده در محیط ذخیره سازی
registering
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
formats
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
archive
ذخیره سازی داده برای مدت طولانی
format
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
play back
خواندن داده یا سیگنال از رسانه ذخیره سازی
register
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
registers
محل ذخیره سازی برای داده کنترل
storage
فضای لازم برای ذخیره سازی داده
register
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
registering
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
registers
ذخیره موقت داده که در حافظه نوشته یا از حافظه خوانده میشود
fastest
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
fasts
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
fasted
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
fast
محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
rapid
محلهای ذخیره سازی که به سرعت قابل خواندن و نوشتن هستند
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
deposits
نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
normal
قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده
deposit
نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
modified frequency modulation
روش ذخیره سازی داده روی رسانه مغناطیسی
cassettes
نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
cassette
نوارمخصوص با فرفیت بالا برای ذخیره سازی داده
density
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
densities
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
sequential access
رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
media
خطا در رسانه ذخیره سازی که داده را خراب میکند
reads
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
fields
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
bpi
تعداد بیتهایی که در یک اینچ از رسانه ذخیره سازی قابل ضبط است
nonerasable storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
fielded
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
storage
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
scrubbing
برداشتن اطلاعات از دیسک یا حذف داده از محل ذخیره سازی
relocating
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
demands
انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
encoding
ذخیره سازی سیگنالهای داده دودویی روی رسانه مغناطیسی
scrubs
برداشتن اطلاعات از دیسک یا حذف داده از محل ذخیره سازی
compacted
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
media
کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
compact
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
packing
برنامهای که داده را در فضاهای ذخیره سازی کوچک قرار میدهد
relocate
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocates
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
relocated
انتقال داده ازیک محل فضای ذخیره سازی به دیگری
scrubbed
برداشتن اطلاعات از دیسک یا حذف داده از محل ذخیره سازی
demanded
انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
bucket
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
record
ذخیره سازی داده یا سیگنال روی نوار یا دیسک یا کامپیوتر
recording
عمل ذخیره سازی سیگنال یا داده روی نواریا کامپیوتر
recordings
عمل ذخیره سازی سیگنال یا داده روی نواریا کامپیوتر
compacts
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
fosdic
وسیله ذخیره سازی برای داده کامپیوتری با استفاده از میکروفیلم
scrub
برداشتن اطلاعات از دیسک یا حذف داده از محل ذخیره سازی
buckets
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی
compacting
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
dump
جابه جایی داده از یک وسیله یافضای ذخیره سازی به چاپگر
destructive cursor
نوعی رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده اش آن را از دست میدهد
demand
انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
swapped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
interleaving
تقسیم فضای ذخیره سازی به قسمتهایی به طوری که هر یک جداگانه قابل دستیابی اند
dasd
رسانه ذخیره سازی که محلهای حافظه اش مستقیماگ قابل خواندن یا نوشتن است
Bernoulli drive
سیستم بافرفیت ذخیره سازی بالا که ازکارتریج قابل تعویض MBاستفاده میکند
storage
تعداد بیتهایی که در واحد فضای ذخیره سازی رسانه قابل ضبط است
scanner
وسیله مبدل تصویر به سیگنال الکتریکی که قابل ذخیره سازی و نمایش در کامپیوتراست
scanners
وسیله مبدل تصویر به سیگنال الکتریکی که قابل ذخیره سازی و نمایش در کامپیوتراست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com