Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
They were all either kI'lled ou taken prisoners .
همگی آنها کشته یا گرفتا رشدند
Other Matches
all hands
همگی اماده همگی
coincidence function
پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند
salami technique
کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
managers
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
manager
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند
regenerated
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
totyality
همگی
en masse
همگی
one anda
همگی
entire
همگی
the tribes are all up
ایلات همگی
altogether
همگی مجموع
all hands parade
همگی به رژه
all-
هرگونه همگی
all
هرگونه همگی
Young and old.
کوچک وبزرگ (همه و همگی )
Everyone sends their regards to you.
همگی بهت سلام رسوندن.
killed in action
کشته
he was killed
او کشته شد
killed
کشته
fallen
کشته
omnibus wire
سیمی که همگی جریان الکتریک از ان می گذرد
to go west
کشته شدن
he will be killed
کشته خواهدشد
to die in ones shoes
کشته شدن
He was kI'lled on the spot.
جابجا کشته شد
the fallen
کشته شدگان
killed steel
فولاد کشته
killed in action
کشته جنگی
massicot
کشته سرب
food for powder
کشته شدنی
gruel
کشته شدن
slain
کشته شده
to kiss the dust
کشته شدن
slack lime
اهک کشته
immolate
کشته شده
peers of the realm
بزرگانی که می توانند همگی در مجلس اعیان به نشینند
plastring trowel
ماله کشته کشی
Strange to say he was not kI'lled.
عجب آنکه کشته نشد
It ilanded him in trouble .
آدم کار کشته ای است
The kI'lled and the wounded.
کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
To be crazy about agirl .
کشته مرده دختری بودن
to have ones gruel
شکست خوردن کشته شدن
I was literally ( nearly , almost ) kI'lled . I was within an ace of being kI'lled.
چیزی نمانده بود کشته بشوم
Memorial Day
روز یادبود کشته شدگان جنگی
hydra
مار 9 سری که بدست هرکول کشته شده
unit matrix
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
lost cluster
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
I hate to rain on your parade, but all your plans are wrong.
از اینکه کارت را مختل کنم بیزارم، اما برنامه هایت همگی اشتباه هستند.
to spray a tree
داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود
He was killed when his parachute malfunctioned.
بخاطر اینکه چترش کار نکرد
[عیب فنی داشت]
او
[مرد]
کشته شد.
electronic
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
oldster
ادم کار کشته که چهار سال در نیروی دریایی کار کرده باشد
corn-effect
ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
to be assassinated
ترور شدن
[کشته شدن]
[به قتل رسانده شدن]
themselves
[for their part]
<adv.>
از طرف آنها
for their part
<adv.>
از طرف آنها
on their part
<adv.>
از طرف آنها
channeled
یچ کردن بین آنها
channel
یچ کردن بین آنها
channels
یچ کردن بین آنها
I need them tonight.
من آنها را امشب میخواهم.
rules
وعملیات روی آنها
Send them in two at a time .
آنها رادو تا دوتابفرست تو
channelled
یچ کردن بین آنها
I need them urgently.
من آنها را فوری میخواهم.
I need them today.
من آنها را امروز میخواهم.
in such a way as to enable them
به طوری که آنها بتوانند
channeling
یچ کردن بین آنها
Ask each and every one of them .
ازیک یک آنها بپرسید
They held me culpable for the accident.
آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.
logical
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
They were all alike.
همه آنها یکی بودند.
They gave me permission by way of an exception ...
آنها به من استثنأ اجازه دادند ...
BCC
و لیست آنها را نشان نمیدهد
descriptions
لیست داده ها و خصوصیات آنها
They became estranged . They fell out .
میانه آنها بهم خورد
I need them before friday.
من آنها را قبل از جمعه میخواهم.
description
لیست داده ها و خصوصیات آنها
keep these separate from those.
اینها را از آنها جدا نگاهدار
They cannot hold a candle to him .
سگش می ارزد بهمه آنها
When will they be ready?
چه وقت آنها حاضر میشود؟
catalogued
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogs
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
catalogues
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloguing
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
downsize
که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند.
catalogue
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloging
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
cataloged
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب
microcomputing
مربوط به ریز کامپیوتر و استفاده آنها
list
لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه
Their names are as follows .
اسامی آنها بقرار زیر است
double vault
[دو طاق با فضای خالی بین آنها]
They are openly seeking his being sacked.
آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
They were devastated by the news.
این خبر آنها را بسیار پریشان کرد.
byte
که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند
schematic
نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها
bytes
که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند
references
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
I cant see much difference in them.
فرق زیادی بین آنها نمی بینم
reference
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
chronological order
ترتیب رکوردها و فایل ها با توجه به تاریخ آنها
Nothing was said between them.
هیچ کلمه ای بین آنها رد و بدل نشد.
Bantu
وابسته به مردم بانتو و زبانها و فرهنگهای آنها
hash
لیست ورودی ها طبق شماره hash آنها
There they were in all their finery.
آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
They were all dreesd in black.
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
They live abroad for the greater part of the year.
آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
optical
و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
not give someone the time of day
<idiom>
تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید
They were dressed all in black.
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
Theyre twins and it is impossible to know one from the other .
آنها دو قلو هستند ومعلوم نیست کدوم کدومه
reads
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
ranges
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
point
که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها
ranged
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
pass
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
range
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
passed
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passes
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
read
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-
job
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
jobs
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها
signalled
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signaled
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
magnetic
و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
FAQ
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom
cross reference generator
متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
They must give not less than 2 weeks' notice.
آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.
fraud
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
frauds
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
hash
لیست همه ورودیهای یک فایل با آدرس کلید hash آنها
Their eyes met.
آنها به هم زل زدند.
[همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
signalled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
linkages
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
edit
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
edited
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
signaled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
linkage
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
priorities
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
changes
چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
weighting
مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
conversions
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
It is all over between them . They are thru with each other .
بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
hopper
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
logic
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
conversion
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
hoppers
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد
pinout
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
changing
چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
doubled up
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
doubled
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
peg
میله چوبی با نوک تیز
[برای محکم بستن چیزی به آنها]
interrupt
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
paging
که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند
interrupting
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
interrupts
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
changed
چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
priority
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
c
استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها
change
چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند
trap
نرم افزاری که سیگنال وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
name
لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
interrupt
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
statement
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
activity
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
lapped
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
bind
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
binds
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب
computer animation
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
look ahead
عمل برخی CPUها برای بازیابی دستورات و بررسی آنها پیش از اجرا
statements
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد
lap
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
activities
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
interrupts
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
He bought them expensive presents, out of guilt.
او
[مرد]
بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
networking
در یک شهر یا شهرهای مختلف که به آنها امکان ردو بدل کردن اطلاعات میدهد
names
لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
packing
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
interrupting
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
hazard
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است
declaration
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
tabling
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tables
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tabled
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
declarative statement
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها
table
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
hazarded
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است
hazarding
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است
vaccine
امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
vaccines
امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
length
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود
platonic cycle or year
مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com