English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 225 (14 milliseconds)
English Persian
concrete plant کارخانه بتن سازی
concreting plant کارخانه بتن سازی
Search result with all words
shipyard کارخانه کشتی سازی
shipyard کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
shipyards کارخانه کشتی سازی
shipyards کارخانه کشتی سازی کارخانجات دریایی قسمت تعمیر ناوها
production ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
dockyard کارخانه کشتی سازی
dockyards کارخانه کشتی سازی
coking plant کارخانه ذغال سازی
dairy farm مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
dye works کارخانه رنگ سازی
engineering works کارخانه ماشین سازی
factory team تیم کارخانه اتومبیل سازی
incorporating mill کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
iron master رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
nailery کارخانه میخ سازی
pottery factory کارخانه چینی سازی
powder mill کارخانه باروت سازی
ropewalk کارخانه طناب سازی
salt works کارخانه نمک سازی
ship yard کارخانه کشتی سازی
winery کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
wirework کارخانه سیم سازی
Other Matches
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster بی بهره سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
work کارخانه
plants کارخانه
shops کارخانه
workhouse کارخانه
house work کارخانه
plant کارخانه
coopery کارخانه
workplaces کارخانه
factories کارخانه
workhouses کارخانه
factory کارخانه
manufactory کارخانه
workplace کارخانه
works کارخانه
shop کارخانه
shopped کارخانه
factory-spun نخ کارخانه ای
worked کارخانه
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
shedding کارخانه سرپوشیده
He is running ( runs ) the factory . او کارخانه را می گرداند
sheds کارخانه سرپوشیده
plants نبات کارخانه
works inspector بازرس کارخانه
works superintendent مدیر کارخانه
installation کارخانه نصب
spinning factory کارخانه نخ ریسی
ice plant کارخانه یخ ساز
packinghouse کارخانه کنسروسازی
cotton factory کارخانه نخ ریسی
installations کارخانه نصب
copper smelting plant کارخانه ذوب مس
cut back تعطیل کارخانه
shed کارخانه سرپوشیده
packingplant کارخانه کنسروسازی
sirens سوت کارخانه
electric plant کارخانه برق
siren سوت کارخانه
cotton mill کارخانه نخ ریسی
bookbindery کارخانه صحافی
power house کارخانه برق
cement plant کارخانه سیمان
brewery کارخانه ابجوسازی
factory chimney دودکش کارخانه
ex mill تحویل در کارخانه
chimney stalk دودکش کارخانه
ex factory تحویل در کارخانه
plant mixing امیختن در کارخانه
plant mixing اختلاط در کارخانه
generating station کارخانه برق
cast steel plant کارخانه فولادریزی
generating plant کارخانه برق
industrialist کارخانه دار
industrialists کارخانه دار
lock out تعطیل کارخانه
fulling mill کارخانه قصاری
gas works کارخانه گاز
manufacturing کارخانه دار
gasworks کارخانه گاز
sirenic سوت کارخانه
manufactoring plant کارخانه تولیدی
manufaturer صاحب کارخانه
breweries کارخانه ابجوسازی
smeltery کارخانه گدازگری
smelting plant کارخانه ذوب
studios کارگاه کارخانه
car factory کارخانه خودروسازی
spinning کارخانه نخریسی
plant نبات کارخانه
plant construction ساختمان کارخانه
manufacturers صاحب کارخانه
power station کارخانه برق
manufacturer صاحب کارخانه
power stations کارخانه برق
out <adv.> بیرون از کارخانه
studio کارگاه کارخانه
pilot plant کارخانه نمونه
mills کارخانه نورد
mill کارخانه نورد
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
foundries کارخانه ذوب فلز
saw mill کارخانه اره کشی
printworks کارخانه چیت بافی
foundries کارخانه گداز فلز
tinwork کارخانه قلع کاری
gas works tar قطران کارخانه گاز
shops کارخانه خرید کردن
tin smelting plant کارخانه ذوب قلع
glassworks کارخانه شیشه گری
shop کارخانه خرید کردن
foundry کارخانه ذوب فلز
shopped کارخانه خرید کردن
energy plant کارخانه تولید نیرو
smeltery کارخانه ذوب فلزات
firms کارخانه موسسه بازرگانی
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
firm کارخانه موسسه بازرگانی
foundry کارخانه گداز فلز
stonework کارخانه سنگ بری
cotton-mills کارخانه ریسندگی پنبه ای
fields خارج اداره یا کارخانه
mill کارخانه اسیاب کردن
lock out بسته شدن کارخانه
fielded خارج اداره یا کارخانه
plants محل کارخانه یا کارگاه
mills کارخانه اسیاب کردن
contractor plant کارخانه پیمان کار
plants ماشین الات کارخانه
plant ماشین الات کارخانه
lead works کارخانه سرب گدازی
ashery کارخانه نمک قلیاسازی
field خارج اداره یا کارخانه
creamery کارخانه کره گیری
computer integrated manufactureing کارخانه کاملا" اتوماتیک
plant محل کارخانه یا کارگاه
gas works کارخانه تولید گاز
cotton spinner صاحب کارخانه نخ ریسی
iron foundry کارخانه ذوب اهن
metallurgical plant کارخانه ذوب اهن
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sawmill کارخانه چوب بری والوارسازی
sawmills کارخانه چوب بری والوارسازی
distillery کارخانه یا محل تقطیر رسومات
grindery کارخانه تیزکنی افزارکفش دوزی
computer aided factory management مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
sheet roller کارخانه نورد ورق فلزی
saltern کارخانه یا معدن استخراج نمک
distilleries کارخانه یا محل تقطیر رسومات
install قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
to start up something دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
laboratorial ازمایشگاهی مربوط به کارخانه شیمیائی یاداروسازی
installing قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
rolling mill کارخانه تولید ورق اهن وفولاد
power plants کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
to put something into operation دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
Its no joke running a factory . اداره کردن یک کارخانه شوخی نیست
installs قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
power plant کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
blueprints تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
rolling mill ماشین غلتک دار کارخانه شیشه جام
blueprint تجدید ساختمان اتومبیل طبق مشخصات کارخانه
cost in use هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
d , top concept تدابیر مخصوص رساندن اماداز کارخانه یا سکو تا خط جبهه
equipment وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
feed stock مواد اولیه که جهت تولید به کارخانه وارد میشود
default value تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
default setting تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
set value تنظیمات در کارخانه تعیین شده [رایانه شناسی] [مهندسی]
finery زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
preprogrammed که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
assembly کارخانهای که واحدهای آن از قط عاتی از کارخانه هایی دیگر و در کنار هم جمع شده اند
downtime مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
technical observer بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
marketing بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
owenism اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
compensation trading معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
turnery کارخانه تراش ماشین تراش
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
individualises تک سازی
retortion کج سازی
individualised تک سازی
individualising تک سازی
retortion خم سازی
bridge building پل سازی
flooring کف سازی
individualizing تک سازی
local anasthesia سر سازی
individualizes تک سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com