Total search result: 201 (18 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
status |
کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد |
|
|
Other Matches |
|
status |
ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد |
status |
یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است |
device |
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است |
devices |
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است |
input/output |
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد. |
header |
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه |
headers |
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه |
aspect |
کارتی که حاوی اطلاعاتی درباره متن ها در سیستم بازیابی اطلاعات است |
aspects |
کارتی که حاوی اطلاعاتی درباره متن ها در سیستم بازیابی اطلاعات است |
mastered |
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست |
masters |
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست |
master |
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست |
processor |
کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است |
requesting |
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند |
requests |
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند |
requested |
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند |
request |
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند |
wait condition |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
wait state |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
helps |
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه |
helped |
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه |
help |
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه |
polled |
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه |
poll |
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه |
polls |
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه |
readme file |
فایلی که حاوی آخرین اطلاعات درباره یک برنامه کاربردی باشد |
RFC |
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد تازه مط رح شده است واز کاربرق خواهد که متن را بررسی کند و توضیحات لازم را اضافه کند |
demands |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
demanded |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
demand |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
paddles |
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد |
paddled |
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد |
paddle |
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد |
paddling |
وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد |
communication |
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت |
bugged |
اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد |
quiescent |
وضعیت فرآیند یا مدار یا وسیله وقتی که هیچ سیگنال ورودی اعمال نشده باشد |
devices |
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله |
device |
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله |
aliens |
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد |
alien |
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد |
intelligence summary |
خلاصه وضعیت اطلاعاتی |
channels |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channelled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channeling |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channeled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channel |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
bells and whistles |
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی |
ip |
شرکت یا کاربری که اطلاعاتی درباره استفاده سیستم ویدیویی است |
exponents |
کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است |
exponent |
کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است |
inverse |
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن |
header |
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند |
headers |
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند |
peripheral |
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی |
built-in |
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است |
peripheral |
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی |
logograph |
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد |
logogram |
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد |
thesauruses |
فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود |
thesaurus |
فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود |
introductory word |
کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد |
homonym |
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد |
homograph |
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد |
flags |
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله |
flag |
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله |
id |
کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد |
output |
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی |
outputs |
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی |
cycled |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
cycles |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
cycle |
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود |
lapheld |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
laptop |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
RIFF |
فایل که حاوی اطلاعاتی است که با قالب فایل RIFF فرمت میشود |
executive information system |
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت |
operation |
ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد |
dactyl |
کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد |
CD |
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند |
CDs |
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند |
peripheral |
قطعه خارجی پردازنده مرکزی که حاوی خصوصیات جانبی است |
flags |
ثباتی که حاوی بیتهای پرچم و وضعیت CPU است |
flag |
ثباتی که حاوی بیتهای پرچم و وضعیت CPU است |
frequently |
صفحه وب یا فایل کمک که حاوی سوالات متداول و پاسخ آن درباره یک موضوع مربوطه است |
clocks |
خط علامت روی دیسک یا نوار که حاوی داده درباره محل نوک خواندن است |
clock |
خط علامت روی دیسک یا نوار که حاوی داده درباره محل نوک خواندن است |
comp |
نوعی گروهای خبری که حاوی بخشهایی درباره کامپیوتر و برنامه نویسی کامپیوتری هستند |
fast |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fasted |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fasts |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
fastest |
وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
units |
وسیله جانبی |
accessory |
وسیله جانبی |
unit |
وسیله جانبی |
devices |
وسیله جانبی |
device |
وسیله جانبی |
ancillary equipment |
وسیله جانبی |
input/output |
وسیله جانبی |
i/o |
وسیله جانبی |
integrated |
ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند |
condition |
ثباتی که حاوی وضعیت CPU پس از اجرای آخرین دستور است |
zero wait state |
وضعیت یک وسیله |
DSW |
کلمه داده که از وسیلهای که حاوی اطلاعات وضعیت فعلی اش است ارسال میشود |
concentrator |
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است |
bundles |
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود |
bundle |
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود |
bundling |
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود |
failure |
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی |
computer interface unit |
وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر |
interrupting |
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی |
failures |
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی |
interrupts |
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی |
sub- |
کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن |
interrupt |
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی |
registers |
ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز |
register |
ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز |
registering |
ثباتی که حاوی شماره بیت وضعیت است مثل پرچم رقم نقلی صفریاسرریز |
summary areas |
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی |
operand |
عملوندی که فقط حاوی اعداد باشد |
executable file |
فایلی که حاوی برنامه باشد و نه داده |
multi |
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد. |
multi- |
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد. |
controllers |
سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی |
controller |
سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی |
auxiliaries |
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل |
auxiliary |
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل |
peripheral |
فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی |
port |
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر |
solid-state |
وسیله ذخیره حافظه با وضعیت ساکن |
punch |
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول |
help |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
punched |
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول |
punches |
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول |
helps |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
helped |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
questionnaire |
نامه یی که حاوی طلب اطلاع در موردموضوعی باشد |
questionnaires |
نامه یی که حاوی طلب اطلاع در موردموضوعی باشد |
enhancement |
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد |
PCMCIA |
حافظه یا وسیله جانبی که با استاندارد PCMCIA مط ابقت دارد |
devices |
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی |
device |
مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی |
heads up display |
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی |
keyword |
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد |
statement |
خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
hexadecimal notation |
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد |
thread |
فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد. |
threads |
فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد. |
statements |
خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
op register |
ثباتی که حاوی کد عمل دستور در حال اجرا باشد |
hex |
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد |
panel |
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد |
plotters |
وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند |
panels |
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد |
handler |
بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند |
s 00 bus |
یک وسیله استاندارد اتصال میان برخی ریزکامپیوترها وتجهیزات جانبی |
integral |
وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است |
customers |
شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد |
handlers |
بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند |
plotter |
وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند |
customer |
شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد |
registers |
ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد |
register |
ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد |
registering |
ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد |
operation |
بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد |
pens |
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی |
penning |
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی |
devices |
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد |
penned |
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی |
takedown |
مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود |
device |
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد |
pen |
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی |
PCU |
وسیله تبدیل سیگنالهای ورودی و خروجی و دستورات به حالتی که رسانه جانبی بفهمد |
i/o |
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند |
input/output |
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند |
envelope |
وسیله جانبی مخصوص به چاپگربرای چاپ یک پاکت نامه ونه یک ورق کاغذ |
peripheral |
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند |
envelopes |
وسیله جانبی مخصوص به چاپگربرای چاپ یک پاکت نامه ونه یک ورق کاغذ |
sectors |
جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد |
sector |
جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد |
secondary |
کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد |
enquiry |
کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است |
counterintelligence survey |
بررسی ضد اطلاعاتی تحقیقات ضد اطلاعاتی |
radial transfer |
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند. |
takedown |
حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی |
stationery |
شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد |
identity |
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است |
antimatter |
جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون |
identities |
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است |
switches |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
condition |
1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل |
switch |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
switched |
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند |
compressors |
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است |
compressor |
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است |
at all events |
بهر وسیله که باشد |
ends |
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است |
input/output |
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد |
ended |
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است |
transfers |
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند. |
transferring |
ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند. |