Total search result: 202 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
root |
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند |
roots |
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند |
|
|
Other Matches |
|
shagginess |
در هم برهمی شاخههای درخت |
to snag a tree trunk |
ته شاخههای درخت را زدن وانرا صاف کردن |
sink |
شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد |
sinks |
شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد |
to start from the beginning [to start afresh] |
از آغاز شروع کردن |
start |
آغاز [ابتدا] [شروع] |
tree structure |
ساختار درخت |
applet |
برنامه هایی که از Panel Contral آغاز می شوند |
Startup folder |
پرونده خاص در دیسک سخت که حاوی برنامه هایی است که خودکار اجرا می شوند وقتی که کار ویندوز را آغاز میکند |
procedure word |
کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند |
descender |
قسمتی از حروف کوچک که پایین تر از خط شروع می شوند |
masters |
سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند |
mastered |
سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند |
master |
سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند |
plex database |
ساختار پایگاه داده ها که داده ها بهم متصل می شوند |
minimal tree |
درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند |
resets |
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند |
reset |
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند |
The City Council has decreed that all dogs must be kept on a leash there. |
شورای شهر مقرر کرده است که تمام سگ ها باید با افسار بسته شوند . |
interrupt |
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند |
interrupting |
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند |
interrupts |
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند |
AUTOEXEC.BAT |
فایل دستهای که شامل دستوراتی است که وقتی کامپیوتر شروع به کار میکند اجرا می شوند |
tabling |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
tabled |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
table |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
tables |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
activated |
آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله |
activate |
آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله |
activates |
آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله |
activating |
آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله |
sectors |
دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند |
sector |
دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند |
leap frog test |
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند |
shift |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shifted |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shifts |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
hierarchies |
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی |
hierarchy |
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی |
anastylosis |
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی] |
optical |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
an fitting |
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد |
saddle bag |
خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.] |
paged |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
page |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
pages |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
asynchronous |
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد |
branches of production |
شاخههای تولید |
virgate |
پر از شاخههای ریز |
routes of communication |
مسیرهای ارتباطی |
lopping |
شاخههای خشک را زدن |
lops |
شاخههای خشک را زدن |
lopped |
شاخههای خشک را زدن |
lop |
شاخههای خشک را زدن |
to truncate a tree |
شاخههای درختی را زدن |
logistic route |
مسیرهای لجستیکی تدارکات |
safety lanes |
مسیرهای امن دریایی |
sea legs |
شاخههای مسیر حرکت ناو |
dendrite |
شاخههای متعدد سلولهای عصبی |
local area network |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند |
flow diagram |
کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی |
avenues of approach |
راههای نفوذی مسیرهای تقرب |
flowchart |
کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی |
arm |
شاخههای لنگر قدرت پرتاب توپ |
tracking index |
فهرست شماره ترتیب مسیرهای تعقیب |
waterway |
مجرای اب راههای ابی مسیرهای دریایی |
waterways |
مجرای اب راههای ابی مسیرهای دریایی |
rootery |
توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند |
sequential |
داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند |
sarmentose |
دارای شاخههای نازک وخیمده بالا رونده |
averruncator |
یکجور قیچی که با ان شاخههای بلندتر از قدرس رامیزنند |
traffics |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
overlaying |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
overlay |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
trafficking |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
overlays |
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند |
traffic |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
trafficked |
نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص |
set up |
مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن |
activities |
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند |
activity |
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند |
papaw |
درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی |
ceiba |
درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی |
fishbone mine |
سیستم مین گذاری که به صورت شاخههای موازی است |
lan |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند |
routine |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
routines |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
batch processing |
سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند |
routinely |
توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند |
trail bike |
موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده |
stacks |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
stacked |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
stack |
ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند |
fix |
تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد |
fixes |
تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد |
underbrush |
درخت کوچک روینده درزیر درخت |
ends |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
end |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
ended |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
detected |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
detecting |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
detect |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
detects |
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند |
layer |
لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند |
layers |
لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند |
fishbone mine |
سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود |
myrica |
درخت شیشعان درخت موم |
saturated colour |
که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند |
VDU |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
vdt |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
VDUs |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
start off |
شروع کردن شروع شدن |
beta software |
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد |
terminate |
تمام شدن تمام کردن |
terminated |
تمام شدن تمام کردن |
terminates |
تمام شدن تمام کردن |
subroutine |
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود |
board |
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل |
boarded |
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل |
launching area |
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی |
bubble sort |
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند |
initiation |
شروع کار شروع |
school age |
سن آغاز تحصیل |
to set on foot |
آغاز نهادن |
at [in] the beginning |
در آغاز [درابتدا ] |
to begin again |
از نو آغاز کردن |
rows |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
rowed |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
row |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
distance vector protocols |
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود |
ethernet |
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور |
involve |
آغاز با اجرای یک برنامه |
come online <idiom> |
آغاز به کار کردن |
involves |
آغاز با اجرای یک برنامه |
involving |
آغاز با اجرای یک برنامه |
gambir |
درخت کاد هندی درخت کاد اصفر |
gambier |
درخت کاد هندی درخت کاد اصفر |
to be back to square one <idiom> |
دوباره به سر [آغاز] کار رسیدن |
to launch [start] a campaign |
مبارزه ای [مسابقه ای] را آغاز کردن |
It marked the beginning of a war. |
این آغاز جنگ بود. |
accommodation date |
تاریخ آغاز و پایان خوابگاه |
starting whistle |
سوت آغاز بازی [ورزش] |
early foot |
سرعت بیش از حد در آغاز اسبدوانی |
Cypress design |
طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.] |
basically |
بررسی از نقط ه آغاز همه چیز |
whistle for the start of the second half |
سوت آغاز نیمه دوم بازی |
beginnings |
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده |
beginning |
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده |
B box |
که حاوی آدرس آغاز برنامه است |
I will be instigating [initiating] legal proceedings. |
من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد. |
to sail [for] |
با کشتی بادی آغاز به سفر کردن [به] |
to clock on [British E] [in the workplace] |
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن |
to clock in [in the workplace] |
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن |
to punch in [American E] [in the workplace] |
مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن |
dte |
وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود |
to back up |
با داستانی از اولش درگذشته دور آغاز کردن |
structuring |
ساختار |
structure |
ساختار |
structures |
ساختار |
architecture |
ساختار |
New Year's Day |
روز اول ژانویه که آغاز سال نو مسیحیان است |
electronic structure |
ساختار الکترونی |
network structure |
ساختار شبکهای |
nuclear structure |
ساختار هستهای |
factor structure |
ساختار عاملی |
band structure |
ساختار نواری |
list structure |
ساختار لیست |
internal structure |
ساختار داخلی |
close packed structure |
ساختار تنگچین |
grain structure |
ساختار بلوری |
diamond structure |
ساختار الماس |
crane construction |
ساختار جرثقیل |
ring structure |
ساختار حلقهای |
lewis structure |
ساختار لوویس |
linear structure |
ساختار خطی |
economic structure |
ساختار اقتصادی |
structure [first order] |
ساختار [ریاضی] |
inverted structure |
ساختار معکوس |
decision structure |
ساختار تصمیم |
network stracture |
ساختار شبکه |
nested structure |
ساختار لانهای |
superstructure |
ساختار بالا |
loop structure |
ساختار حلقهای |
structures |
ساختار ساخت |
structuring |
ساختار ساخت |
structure factor |
عامل ساختار |
structure chart |
نمودار ساختار |
superstructures |
ساختار بالا |
selection structure |
ساختار گزینشی |
fine structure |
ساختار فریف |
control structure |
ساختار کنترلی |
molecular structure |
ساختار مولکولی |
file structure |
ساختار فایل |
sequence structure |
ساختار ترتیبی |
structure |
ساختار ساخت |
crystal structure |
ساختار بلور |
shell structure |
ساختار لایهای |
age structure |
ساختار سنی |
fabric |
ساختار ساختمان |
helical structure |
ساختار مارپیچی |