| Total search result: 230 (23 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		channel       | 
		یچ کردن بین آنها   | 
		
	
		
		| channeled     | 
		یچ کردن بین آنها   | 
		
	
		
		| channeling     | 
		یچ کردن بین آنها   | 
		
	
		
		| channelled     | 
		یچ کردن بین آنها   | 
		
	
		
		| channels     | 
		یچ کردن بین آنها   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
					
					
						| Search result with all words | 
					
					
						 | 
					
		
		| weighting     | 
		مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها   | 
		
	
		
		| house     | 
		1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها   | 
		
	
		
		| housed     | 
		1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها   | 
		
	
		
		| houses     | 
		1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها   | 
		
	
		
		| power     | 
		که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد   | 
		
	
		
		| powered     | 
		که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد   | 
		
	
		
		| powering     | 
		که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد   | 
		
	
		
		| powers     | 
		که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد   | 
		
	
		
		| read     | 
		1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-   | 
		
	
		
		| reads     | 
		1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2-   | 
		
	
		
		| edit     | 
		ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها   | 
		
	
		
		| edited     | 
		ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها   | 
		
	
		
		| pass     | 
		یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها   | 
		
	
		
		| passed     | 
		یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها   | 
		
	
		
		| passes     | 
		یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها   | 
		
	
		
		| declaration     | 
		نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها   | 
		
	
		
		| declarations     | 
		نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها   | 
		
	
		
		| linkage     | 
		ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها   | 
		
	
		
		| linkages     | 
		ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها   | 
		
	
		
		| bloop     | 
		عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست   | 
		
	
		
		| declarative statement     | 
		نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها   | 
		
	
		
		| networking     | 
		در یک شهر یا شهرهای مختلف که به آنها امکان ردو بدل کردن اطلاعات میدهد   | 
		
	
		
		| perforations     | 
		خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها   | 
		
	
		
		| salami technique     | 
		کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است   | 
		
	
		
		cable weft       | 
		پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]   | 
		
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		| coincidence function     | 
		پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند   | 
		
	
		
		| managers     | 
		برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند   | 
		
	
		
		| manager     | 
		برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند   | 
		
	
		
		| regenerated     | 
		1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها   | 
		
	
		
		| regenerating     | 
		1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها   | 
		
	
		
		| regenerates     | 
		1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها   | 
		
	
		
		| regenerate     | 
		1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها   | 
		
	
		
		| lost cluster     | 
		تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست   | 
		
	
		
		| on their part <adv.>     | 
		از طرف آنها   | 
		
	
		
		| themselves [for their part] <adv.>     | 
		از طرف آنها   | 
		
	
		
		| for their part <adv.>     | 
		از طرف آنها   | 
		
	
		
		| I need them urgently.     | 
		من آنها را فوری میخواهم.   | 
		
	
		
		| rules     | 
		وعملیات روی آنها   | 
		
	
		
		| I need them tonight.     | 
		من آنها را امشب میخواهم.   | 
		
	
		
		| I need them today.     | 
		من آنها را امروز میخواهم.   | 
		
	
		
		| in such a way as to enable them     | 
		به طوری که آنها بتوانند   | 
		
	
		
		| Send them in two at a time .     | 
		آنها رادو تا دوتابفرست تو   | 
		
	
		
		| Ask each and every one of them .      | 
		ازیک یک آنها بپرسید   | 
		
	
		
		| BCC     | 
		و لیست آنها را نشان نمیدهد   | 
		
	
		
		| keep these separate from those.     | 
		اینها را از آنها جدا نگاهدار    | 
		
	
		
		| They cannot hold a candle to him .     | 
		سگش می ارزد بهمه آنها   | 
		
	
		
		| I need them before friday.     | 
		من آنها را قبل از جمعه میخواهم.   | 
		
	
		
		| descriptions     | 
		لیست داده ها و خصوصیات آنها   | 
		
	
		
		| They were all alike.     | 
		همه آنها یکی بودند.   | 
		
	
		
		| They became estranged .  They fell out .      | 
		میانه آنها بهم خورد   | 
		
	
		
		| description     | 
		لیست داده ها و خصوصیات آنها   | 
		
	
		
		| They gave me permission by way of an exception ...     | 
		آنها به من استثنأ اجازه دادند ...   | 
		
	
		
		| They held me culpable for the accident.     | 
		آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند.   | 
		
	
		
		| When will they be ready?     | 
		چه وقت آنها حاضر میشود؟   | 
		
	
		
		| logical     | 
		مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها   | 
		
	
		
		| catalogs     | 
		لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب   | 
		
	
		
		| list     | 
		لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه   | 
		
	
		
		| cataloged     | 
		لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب   | 
		
	
		
		| catalogued     | 
		لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب   | 
		
	
		
		| They were all either kI'lled ou taken prisoners .      | 
		همگی آنها کشته یا گرفتا رشدند   | 
		
	
		
		| cataloging     | 
		لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب   | 
		
	
		
		| catalogue     | 
		لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب   | 
		
	
		
		| cataloguing     | 
		لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب   | 
		
	
		
		| Their names are as follows  .      | 
		اسامی آنها بقرار زیر است    | 
		
	
		
		| catalogues     | 
		لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب   | 
		
	
		
		| microcomputing     | 
		مربوط به ریز کامپیوتر و استفاده آنها   | 
		
	
		
		double vault       | 
		[دو طاق با فضای خالی بین آنها]   | 
		
	
		
		| downsize     | 
		که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند.   | 
		
	
		
		| schematic     | 
		نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها   | 
		
	
		
		| There they were in all their finery.     | 
		آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.   | 
		
	
		
		| chronological order     | 
		ترتیب رکوردها و فایل ها با توجه به تاریخ آنها   | 
		
	
		
		| Nothing was said between them.     | 
		هیچ کلمه ای بین آنها رد و بدل نشد.   | 
		
	
		
		| They are openly seeking his being sacked.     | 
		آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.   | 
		
	
		
		| Bantu     | 
		وابسته به مردم بانتو و زبانها و فرهنگهای آنها   | 
		
	
		
		| references     | 
		لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه   | 
		
	
		
		| bytes     | 
		که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند   | 
		
	
		
		| byte     | 
		که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند   | 
		
	
		
		| reference     | 
		لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه   | 
		
	
		
		| hash     | 
		لیست ورودی ها طبق شماره hash آنها   | 
		
	
		
		| They were devastated by the news.     | 
		این خبر آنها را بسیار پریشان کرد.   | 
		
	
		
		| They were all dreesd in black.     | 
		تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند   | 
		
	
		
		| I cant see much difference in them.      | 
		فرق زیادی بین آنها نمی بینم    | 
		
	
		
		| They live abroad for the greater part of the year.     | 
		آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.   | 
		
	
		
		| point     | 
		که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها   | 
		
	
		
		| jobs     | 
		خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها   | 
		
	
		
		| signalled     | 
		پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها   | 
		
	
		
		| ranged     | 
		مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند   | 
		
	
		
		| ranges     | 
		مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند   | 
		
	
		
		| Theyre twins and it is impossible to know one from the other .      | 
		آنها دو قلو هستند ومعلوم نیست کدوم کدومه   | 
		
	
		
		| They were dressed all in black.     | 
		همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند   | 
		
	
		
		range       | 
		مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند   | 
		
	
		
		| not give someone the time of day <idiom>     | 
		تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید   | 
		
	
		
		| signaled     | 
		پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها   | 
		
	
		
		| optical     | 
		و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند   | 
		
	
		
		| job     | 
		خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها   | 
		
	
		
		| signal     | 
		پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها   | 
		
	
		
		| They must give not less than 2 weeks' notice.     | 
		آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند.   | 
		
	
		
		| FAQ     | 
		الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom   | 
		
	
		
		| signaled     | 
		تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها   | 
		
	
		
		| fraud     | 
		پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها   | 
		
	
		
		| signalled     | 
		تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها   | 
		
	
		
		| cross reference generator     | 
		متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند   | 
		
	
		
		| frauds     | 
		پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها   | 
		
	
		
		| Their eyes met.     | 
		آنها به هم زل زدند. [همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]   | 
		
	
		
		| magnetic     | 
		و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند   | 
		
	
		
		| hash     | 
		لیست همه ورودیهای یک فایل با آدرس کلید hash آنها   | 
		
	
		
		| signal     | 
		تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها   | 
		
	
		
		| interrupt     | 
		نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.   | 
		
	
		
		| conversions     | 
		لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر   | 
		
	
		
		| priority     | 
		لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .   | 
		
	
		
		| logic     | 
		ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف   | 
		
	
		
		| priorities     | 
		لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .   | 
		
	
		
		| paging     | 
		که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند   | 
		
	
		
		| c     | 
		استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها   | 
		
	
		
		| conversion     | 
		لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر   | 
		
	
		
		| interrupts     | 
		نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.   | 
		
	
		
		| peg     | 
		میله چوبی با نوک تیز [برای محکم بستن چیزی به آنها]   | 
		
	
		
		| change     | 
		چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند   | 
		
	
		
		| changed     | 
		چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند   | 
		
	
		
		| pinout     | 
		شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها   | 
		
	
		
		| changing     | 
		چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند   | 
		
	
		
		| changes     | 
		چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند   | 
		
	
		
		| It is all over between them .  They are thru with each other .      | 
		بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )    | 
		
	
		
		| doubled up     | 
		صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها   | 
		
	
		
		| trap     | 
		نرم افزاری که سیگنال وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.   | 
		
	
		
		| doubled     | 
		صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها   | 
		
	
		
		| hoppers     | 
		وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد   | 
		
	
		
		| hopper     | 
		وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد   | 
		
	
		
		| interrupting     | 
		نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.   | 
		
	
		
		double       | 
		صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها   | 
		
	
		
		| binds     | 
		چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب   | 
		
	
		
		| packing     | 
		عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها   | 
		
	
		
		| look ahead     | 
		عمل برخی CPUها برای بازیابی دستورات و بررسی آنها پیش از اجرا   | 
		
	
		
		| He bought them expensive presents, out of guilt.     | 
		او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.   | 
		
	
		
		| statements     | 
		عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد   | 
		
	
		
		| statement     | 
		عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد   | 
		
	
		
		| names     | 
		لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند   | 
		
	
		
		| name     | 
		لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند   | 
		
	
		
		| bind     | 
		چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب   | 
		
	
		
		| computer animation     | 
		تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود   | 
		
	
		
		| activity     | 
		تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند   | 
		
	
		
		| interrupts     | 
		لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.   | 
		
	
		
		| activities     | 
		تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند   | 
		
	
		
		| interrupt     | 
		لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.   | 
		
	
		
		| lapped     | 
		ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد   | 
		
	
		
		| lap     | 
		ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد   | 
		
	
		
		| interrupting     | 
		لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.   | 
		
	
		
		| vaccines     | 
		امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها   | 
		
	
		
		| What followed was the usual recital of the wife and children he had to support.     | 
		سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.   | 
		
	
		
		| They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion.     | 
		آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند.   | 
		
	
		
		| length     | 
		تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود   | 
		
	
		
		| lengths     | 
		تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود   | 
		
	
		
		platonic cycle or year       | 
		مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین   | 
		
	
		
		| table     | 
		لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها   | 
		
	
		
		| symbol     | 
		لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است   | 
		
	
		
		| vaccine     | 
		امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها   | 
		
	
		
		| tabled     | 
		لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها   | 
		
	
		
		| dump     | 
		چاپ محل هایی که محتوای آنها در حین اجرای برنامه تغییر کرده است   | 
		
	
		
		| tabling     | 
		لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها   | 
		
	
		
		| hazards     | 
		طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است   | 
		
	
		
		| hazarding     | 
		طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است   | 
		
	
		
		| hazarded     | 
		طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است   | 
		
	
		
		| His sculptures blend into nature as if they belonged there.     | 
		مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.   | 
		
	
		
		| hazard     | 
		طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است   | 
		
	
		
		| tables     | 
		لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها   | 
		
	
		
		| batches     | 
		این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود   | 
		
	
		
		under weft       | 
		پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]   | 
		
	
		
		| exceptions     | 
		ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر   | 
		
	
		
		| Internet     | 
		می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند   | 
		
	
		
		| fields     | 
		مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند   | 
		
	
		
		| Big Brother     | 
		دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید   | 
		
	
		
		fielded       | 
		مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند   | 
		
	
		
		| batch     | 
		این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود   | 
		
	
		
		| field     | 
		مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند   | 
		
	
		
		| handwriting recognition     | 
		نرم افزاری که متنهای دست نویس را تشخیص میدهد و آنها را به حروف ASCII تبدیل میکند   | 
		
	
		
		| exception     | 
		ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر   | 
		
	
		
		| scroll     | 
		که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد   | 
		
	
		
		| scrolls     | 
		که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد   | 
		
	
		
		| flowchart     | 
		دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه   | 
		
	
		
		| flow diagram     | 
		دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه   | 
		
	
		
		| overlay     | 
		قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است   | 
		
	
		
		| overlays     | 
		قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است   | 
		
	
		
		| groupies     | 
		دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند   | 
		
	
		
		| groupie     | 
		دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند   | 
		
	
		
		| overlaying     | 
		قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است   | 
		
	
		
		| priority     | 
		ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.   | 
		
	
		
		key       | 
		کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند   | 
		
	
		
		| pinging     | 
		امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها   | 
		
	
		
		| playback head     | 
		وسیلهای که سیگنالهای ضبط شده روی رسانه ذخیره سازی را می خواند و آنها را به سیگنال الکترونیکی تبدیل میکند   | 
		
	
		
		| pings     | 
		امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها   | 
		
	
		
		| pinged     | 
		امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها   | 
		
	
		
		| priorities     | 
		ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.   | 
		
	
		
		| ping     | 
		امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها   | 
		
	
		
		| rich text format     | 
		روش ذخیره سازی متن که حاوی توضیحات اضافی است و شرحی بر صفحات , نوع و نوشتار و فرمت آنها دارد   | 
		
	
		
		| port     | 
		وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد   | 
		
	
		
		| pnp transistor     | 
		emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است   | 
		
	
		
		| programming     | 
		قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود   | 
		
	
		
		| device     | 
		کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله   | 
		
	
		
		| animations     | 
		این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید   | 
		
	
		
		| devices     | 
		کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله   | 
		
	
		
		| animation     | 
		این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید   | 
		
	
		
		| averaging     | 
		عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد   | 
		
	
		
		| non destructive cursor     | 
		نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند   | 
		
	
		
		| average     | 
		عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد   | 
		
	
		
		| averages     | 
		عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد   | 
		
	
		
		| averaged     | 
		عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد   | 
		
	
		
		| controller     | 
		وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند   | 
		
	
		
		fasces       | 
		[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]   | 
		
	
		
		| hand-held     | 
		وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند   | 
		
	
		
		| controllers     | 
		وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند   | 
		
	
		
		| TCP     | 
		مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند   | 
		
	
		
		| circuit     | 
		روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود   | 
		
	
		
		| ttl     | 
		SOM یا مدارهای الکترونیکی دیگر یا قط عاتی که مستقیماگ به مدارهای TTL وصل هستند و آنها را اجرا می کنند   | 
		
	
		
		| circuits     | 
		روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود   | 
		
	
		
		| ip     | 
		واحد نمایش مخصوص که به کار بردن امکان میدهد صفحات ویدیو متن ویرایش کنند پیش از ارسال آنها به پایگاه داده اصلی   | 
		
	
		
		| bulk     | 
		مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند   | 
		
	
		
		flavonal dyes       | 
		فلاون [مجموعه ای از رنگینه های زرد که از گیاهان مختلفی همچون زردچوبه، میمون و اسپرک بدست آمده و ریشه آنها از ترکیب کیتون می باشد.]   | 
		
	
		
		| V format     | 
		ساختار داده که درآن دکوردهای با طول مختلف ذخیره شده اند با یک مشخصات ابتدایی که طول آنها را نوشته است   | 
		
	
		
		| libraries     | 
		و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند   | 
		
	
		
		| library     | 
		و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند   | 
		
	
		
		| chips     | 
		وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند   | 
		
	
		
		| chip     | 
		وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند   | 
		
	
		
		| bilinear filtering     | 
		مرکب  با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد   | 
		
	
		
		| correcting     | 
		روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد   | 
		
	
		
		| correct     | 
		روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد   |