Total search result: 201 (17 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
available |
بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم |
|
|
Other Matches |
|
distributed processing system |
سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز |
edp |
پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی |
cruise control |
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت |
machine address |
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم |
absolute address |
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم |
dielectric power |
قدرت دی الکتریکی |
dielectric power factor |
ضریب قدرت دی الکتریکی |
activity |
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست |
activities |
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست |
key |
مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد |
power system |
سیستم قدرت سیستم انرژی |
electrical |
سیستم الکتریکی |
power system protection |
حفافت سیستم قدرت |
data processing system |
سیستم پردازش داده |
word processing system |
سیستم پردازش کلمه |
multiprocessing system |
سیستم پردازش چند گانه |
electronic data processing system |
سیستم پردازش الکترونیکی داده |
international call |
سیستم واحدهای الکتریکی بین المللی |
jobs |
کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند |
overlap processing |
پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری |
job |
کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند |
robustness |
قدرت پوشش یک سیستم وتوانایی آن درمقابل ضربه وافتادن |
volts |
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک |
volt |
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک |
coulomb |
سیستم بین المللی واحد بار الکتریکی |
batch processing |
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست |
processor |
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر |
monoprogramming system |
سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند |
general |
کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن |
generals |
کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن |
queues |
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند |
queueing |
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند |
queued |
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند |
flow diagram |
دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده |
queue |
تعداد کارهای مرتب که منتظرند تا در سیستم دستهای پردازش شوند |
flowchart |
دیاگرامی برای شرح یک کامپیوتر یک ساختار سیستم پردازش داده |
job |
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای |
trafficked |
مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم |
traffics |
مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم |
trafficking |
مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم |
jobs |
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای |
streams |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
streamed |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
stream |
تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای |
traffic |
مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم |
surges |
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه |
surge |
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه |
surged |
افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه |
spooling |
یلهای نوار اماده شدن قسمتی از سیستم جهت پردازش ان قرقره کردن |
trafficking |
اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود |
traffic |
اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود |
trafficked |
اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود |
traffics |
اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود |
fall back |
توابعی که فراخوانی و پردازش می شوند پس از اینکه ماشین یا سیستم خراب شد و توسط کاربر اجرا میشود |
distributes |
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی |
distributing |
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی |
transputer |
- بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند. |
attached processor |
ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد |
distribute |
سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی |
french revolution |
انقلابی که درسال 9871 در فرانسه اتفاق افتاد و باعث امحاء سیستم فئودالی و انتقال قدرت حاکمه به طبقه بورژوا شد |
interrupting |
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد |
interrupt |
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد |
interrupts |
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد |
texts |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
text |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
reset |
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد |
resets |
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد |
dispersed intelligence |
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است |
address |
شماره ای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
addresses |
اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
addressed |
اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
TDS |
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد |
crash conversion |
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید |
image |
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر] |
images |
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر |
raw |
1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود |
schedule |
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره |
schedules |
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره |
scheduled |
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره |
throughput |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
batch processing |
سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند |
trapdoors |
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است |
trapdoor |
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است |
empowers |
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن |
empowered |
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن |
empowering |
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن |
empower |
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن |
electrostatic |
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی |
top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
postprocessor |
برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است |
PSU |
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی |
photocomposition |
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد |
symmetrical compression |
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد |
interactive processing |
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای |
backing |
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی |
creativeness |
قدرت خلاقه قدرت ابداع |
market socialism |
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد |
run |
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود |
runs |
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود |
remoter |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
remote |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
remotest |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
sysgen |
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم |
blessed folder |
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند |
embedded code |
درج شده در متن و استفاده شده توسط سیستم پردازش لغت پس از ایجاد متن چاپ شده و فرمت شده |
bolshevism |
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد. |
peripheral |
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود |
dictatorship of proletariat |
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند . |
batches |
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند |
batch |
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند |
gpr |
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند |
pipeline |
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه |
pipelines |
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه |
countervailing power |
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید |
integrated |
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است |
authoritarainism |
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود |
real mode |
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند |
uttermost |
بیشترین |
most |
بیشترین |
utmost |
بیشترین |
maximum |
بیشترین |
highest price |
بیشترین قیمت |
maximum slope |
بیشترین شیب |
peak demand |
بیشترین تقاضا |
peak speed |
بیشترین تندی |
centralized data processing |
پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز |
superlatives |
بیشترین درجه عالی |
superlative |
بیشترین درجه عالی |
make the most of <idiom> |
بیشترین سود را بردن |
best profit output |
محصول در بیشترین مقدارسود |
electrical and otherwise |
الکتریکی و غیر الکتریکی |
anti- |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
ultimate strength |
حاصلضرب بیشترین بار ممکن |
best profit point |
نقطه بیشترین مقدار سود |
peak |
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال |
peaks |
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال |
peaking |
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال |
radar discrimination |
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار |
gradient circuit |
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین |
make time <idiom> |
بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن |
column |
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد |
ranges |
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد |
peaking |
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد |
peaks |
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد |
ranged |
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد |
range |
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد |
rated altitude |
ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد |
columns |
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد |
peak |
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد |
spanning |
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد |
span |
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد |
spans |
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد |
spanned |
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد |
channels |
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال |
peak |
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود |
peaking |
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود |
channel |
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال |
channelled |
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال |
capacities |
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال |
channeling |
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال |
capacity |
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال |
peaks |
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود |
channeled |
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال |
in line processing |
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی |
throughput |
بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد |
maximum |
بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است |
physical record |
بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد |
best rate of climb speed |
سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است |
limiting speed |
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین |
untimate load |
بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند |
integrated |
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی |
resolution |
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند |
fans |
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند |
tolerance |
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه |
limits |
محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر |
fanning |
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند |
tolerances |
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه |
fanned |
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند |
limiting velocity |
بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق |
fan |
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند |
resolutions |
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند |
aggregate |
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود |
aggregates |
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود |
limit load |
بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود |
rate |
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد |
Shannon's Law |
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند |
rates |
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد |
standby |
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود |
standbys |
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود |
policonic projection |
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی |
bifuel propulsion |
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی |
coupling |
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم |
desk accessory |
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد |
design phase |
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده |
native |
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود. |
download |
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور |
natives |
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود. |
chcp |
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند |
duty rated |
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد |
best angle of climb airspeed |
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود |