Total search result: 201 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
immediate |
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند |
|
|
Other Matches |
|
operand |
فضای یک عملوند در دستور برنامه نویسی |
operand |
عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود |
two address instruction |
قالب دستور که حاوی محل دو عملوند است و نتیجه در محل یکی از عملوندها ذخیره می شوند |
hand |
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد |
handing |
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد |
zero |
دستوری که آدرس در آن عملوند است |
zeroes |
دستوری که آدرس در آن عملوند است |
zeros |
دستوری که آدرس در آن عملوند است |
deferred addressing |
آدرس دهی غیر مستقیم که محلی که دستیابی شده است حاوی آدرس عملوند پردازش شدنی است |
statement |
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
statements |
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
fetch |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
fetches |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
fetched |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
two address instruction |
دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است |
machines |
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس |
machined |
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس |
machine |
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس |
interactive |
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند |
do nothing instruction |
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد |
three address instruction |
دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است |
indirect |
روش آدرس دهی داده که اولین دستور به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است |
n plus one address instruction |
آدرس تشکیل شده و آدرس حاوی آدرس دستور بعدی است |
statements |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
statement |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
one for one |
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند |
seconded |
دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است |
seconds |
دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است |
seconding |
دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است |
second |
دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است |
register |
دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است |
registers |
دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است |
registering |
دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است |
four address instruction |
دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس |
addressing |
در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است |
operation |
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی |
stacks |
ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود |
stack |
ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود |
stacked |
ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود |
compiling |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compile |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compiles |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
compiled |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
one address computer |
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس |
tags |
بخشی از دستور کامپیوتری |
tag |
بخشی از دستور کامپیوتری |
immediate |
روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود |
separator |
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان |
modifiers |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
modifier |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
actual address |
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود |
skipped |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
skips |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
skip |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
piped |
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن |
pipe |
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن |
shift |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
nothing to the right |
دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست |
shifts |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
shifted |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
GOSUB |
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند |
basics |
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید |
basic |
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید |
prefix |
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود |
prefixes |
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود |
effective |
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود |
microprogram |
ثباتی که آدرس ریز دستور بعدی که اید اجرا شود را دارد. |
sequence |
ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است |
sequences |
ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است |
immediate |
دستیابی سریع به داده چرا که در فیلد آدرس دستور قرار دارد |
branches |
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر |
branch |
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر |
fields |
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است |
statements |
خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
statement |
خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
fielded |
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است |
field |
بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است |
multi statement line |
خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است |
operand |
عملوند |
oprand |
عملوند |
literal |
دستور کامپیوتر که حاوی شماره فعل یا آدرس استفاده شدنی است و نه برچسب یا محل آن |
literal operand |
عملوند لفظی |
discrimination instruction |
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند. |
parting injuncyions |
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور |
illegal |
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند |
subroutine |
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که کنترل زیر تابع را هدایت میکند |
four address instruction |
معمولا: محل دو عملوند |
endless |
بخش متمادی نواز ضبط یا چندین دستور کامپیوتری که پیامی تکرار میشود |
i/o |
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد |
peek |
دستور کامپیوتری BASIC که به کاربر امکان خواندن محتوای محل حافظه را میدهد |
peeked |
دستور کامپیوتری BASIC که به کاربر امکان خواندن محتوای محل حافظه را میدهد |
peeking |
دستور کامپیوتری BASIC که به کاربر امکان خواندن محتوای محل حافظه را میدهد |
peeks |
دستور کامپیوتری BASIC که به کاربر امکان خواندن محتوای محل حافظه را میدهد |
monadic operator |
اپراتور منط قی فقط با یک عملوند |
notations |
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود |
factor |
هر عدد در ضرب که عملوند است |
notation |
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود |
factors |
هر عدد در ضرب که عملوند است |
mainframe computer |
مانند تعداد عملوند همزمان |
stepping |
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است |
step |
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است |
macroinstruction |
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo |
arithmetic |
فضایی در حافظه که عملوند ها را ذخیره میکند |
formats |
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب |
format |
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب |
language |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
languages |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
halted |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
halts |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
halt |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
resident |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
residents |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
decision |
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد |
decisions |
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد |
poking |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
poke |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
pokes |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
poked |
دستور کامپیوتر که ورودی را در حافظه اضافه میکند با نوشتن یک عدد در آدرس در حافظه |
boolean operation |
جدول نمایش دو کلمه دودویی عملوند عمل و نتیجه |
monadic operator |
عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند |
unary operation |
عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT |
branches |
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند |
branch |
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند |
one plus one address |
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد |
operation |
عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول |
boolean operation |
عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول |
connective |
نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود |
postfix |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید |
handing |
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند |
hand |
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند |
notations |
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست |
notation |
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست |
link |
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد |
logic |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
dyadic operation |
عمل دودویی با استفاده از دو عملوند دودویی |
precepts |
دستور |
prescriptions |
دستور |
order |
دستور |
regulation |
دستور |
formula |
دستور |
instructions |
دستور |
direction |
دستور |
instruction |
دستور |
prescription |
دستور |
commands |
دستور |
commanded |
دستور |
command |
دستور |
commandments |
دستور |
prescript |
دستور |
program |
دستور |
programs |
دستور |
formulas |
دستور |
formulae |
دستور |
commandment |
دستور |
enjoinment |
دستور |
say so |
دستور |
say-so |
دستور |
precept |
دستور |
rule |
دستور |
pointers |
متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است |
pointer |
متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است |
agenda |
دستور جلسه |
operating instruction |
دستور کار |
macroinstruction |
درشت دستور |
macro instruction |
درشت دستور |
macro |
درشت دستور |
engine order |
دستور ماشین |
postbyte |
در یک دستور برنامه |
enforcement order |
دستور اجرا |
embedded code |
دستور چاپگر |
macro |
شرح دستور |
intuit |
دستور دادن |
operating manual |
دستور کار |
money orders |
دستور پرداخت |
money order |
دستور پرداخت |
directives |
دستور دهنده |
directive |
دستور دهنده |
runs |
دستور RUN |
avaunt |
دستور اخراج |
directs |
: دستور دادن |
directed |
: دستور دادن |
direct |
: دستور دادن |
statements |
بیانیه دستور |
principal |
دستور دهنده |
principals |
دستور دهنده |
statement |
بیانیه دستور |
night order |
دستور شبانه |
run |
دستور RUN |
operation order |
دستور عملیاتی |
order code |
رمز دستور |
intuited |
دستور دادن |
intuiting |
دستور دادن |
commandments |
دستور خدا |
intuits |
دستور دادن |
dictate |
دستور دادن |
dictated |
دستور دادن |
dictates |
دستور دادن |
dictating |
دستور دادن |
mounting instruction |
دستور نصب |
movement order |
دستور حرکت |