English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
throwback متوقف سازی
throwbacks متوقف سازی
Other Matches
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
crashing متوقف
insolvent متوقف
abeyant abeyance متوقف
crashingly متوقف
halts متوقف
halt متوقف
abeyant متوقف
halted متوقف
crashes متوقف
crashed متوقف
crash متوقف
dead in the water متوقف در اب
installed متوقف
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
to put to a pause متوقف ساختن
let up <idiom> کم کم متوقف شدن
holding attack تک متوقف کننده
stopple متوقف کننده
halt متوقف کردن
hold on <idiom> متوقف شدن
stoppers متوقف کننده
stopper متوقف کننده
pull-in متوقف شدن
pull in متوقف شدن
stand fast متوقف شدن
to come to a stand متوقف شدن
stops متوقف کننده
stopping متوقف کننده
lay off متوقف ساختن
stopped متوقف کننده
slap down متوقف ساختن
suppressible متوقف کردنی
stop متوقف کننده
come to a stand متوقف شدن
pull-ins متوقف شدن
halted متوقف کردن
halted متوقف شدن
halts متوقف شدن
put under the ban متوقف کردن
halt متوقف شدن
fetch up متوقف شدن
halts متوقف کردن
pt down متوقف ساختن
dead in the water متوقف در دریا
strays که متوقف نشده باشد
crashed متوقف شدن ناگهانی
stops متوقف کردن ایستگاه
stop in one's tracks <idiom> سریه متوقف شدن
straying که متوقف نشده باشد
stray که متوقف نشده باشد
to come to a stop متوقف شدن [مهندسی]
stopping متوقف کردن ایستگاه
crash متوقف شدن ناگهانی
crashingly متوقف شدن ناگهانی
stopped متوقف کردن ایستگاه
stopping the work متوقف کردن کار
stop متوقف کردن ایستگاه
crashing متوقف شدن ناگهانی
to bring traffic to a standstill ترافیک را متوقف کردن
windbound متوقف دراثر باد
halts فرآیند را متوقف میکند.
taper off تدریجا متوقف شدن
halt فرآیند را متوقف میکند.
crashes متوقف شدن ناگهانی
gravel شن دار متوقف کردن
put down <idiom> بازور متوقف کرن
halted فرآیند را متوقف میکند.
pull-ins نقشه یا عملی را متوقف ساختن
checked کم یا متوقف کردن سرعت بدن
arresting system reset unit متوقف کننده سیستم مهارهواپیما
checks کم یا متوقف کردن سرعت بدن
elevation stop متوقف کننده حرکت ارتفاع
pull in نقشه یا عملی را متوقف ساختن
pull-in نقشه یا عملی را متوقف ساختن
to stop taking [pills] , [to go off a drug] متوقف شدن [از خوردن قرص]
check کم یا متوقف کردن سرعت بدن
call it quits <idiom> متوقف کردن تمام کار
flameout متوقف ساختن موتور هواپیما
to bung up با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
ended خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
ends خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
end خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
to bung با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
phaseout تدریجا متوقف کردن کار یاتولید
to suspend payment پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
tie up <idiom> آرام یا متوقف کردن حرکت یا عملی
fielding متوقف کردن و کنترل گوی هاکی
to stop cold something چیزی را فوری کاملا متوقف کردن
pull over <idiom> متوقف کردن ماشین گوشه جاده
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
stall متوقف شدن یا کردن از کار انداختن یا افتادن
aborted متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborting متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
stalling متوقف شدن یا کردن از کار انداختن یا افتادن
aborts متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
cancellation عمل متوقف کردن فرآیند شروع شده
cry down چیزی را غیر قانونی دانستن متوقف ساختن
abort متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
She laid the book aside . کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
cancels متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
force ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
cancelling متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
forces ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
cancel متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
forcing ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
end of page halt ویژگی ای که چاپگر را درپایان هر صفحه خروجی متوقف میکند
shut off mechanism وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
appel پاکوب 2 بار پا کوبیدن شمشیرباز به نشانه متوقف کردن مبارزه
loop حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
looped حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loops حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
stopped دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stopping دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stop دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
stops دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
drag ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
dragged ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drags ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
deceleration time زمانی که بازوی دستیابی پس از حرکت به محل صحیح دیسک سخت متوقف میشود
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
trap نقط ه توقف انتخابی که اجرا برنامه در آنجا متوقف میشود وثباتها بررسی می شوند
stops نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
warm start شروع مجدد برنامه که متوقف شده بود ولی بدون از دست دادن داده
stop زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stops زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stopped نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
stopping زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stopped زمانی که دیسک گردان طول می کشد تا متوقف شود پس از اینکه توان دیگری ندارد
stopping نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
burn out گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
filters مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
stop نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی
filter مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
tabulation نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
musical chairs نوعی بازی که بازیکنان در حرکتاند و وقتی موسیقی متوقف شد مینشینند و هر کس بی صندلی باشد باخته است
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
coroutine بخشی از برنامه یا تابع که داده را عبور میدهد و سایر توابع همروند را کنترل میکند سپس متوقف میشود
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
stopping دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stops دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
stop دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopped دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
shut down خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
deadlines منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadline منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
soft دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
softer دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
softest دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند
looped بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loops بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
crash خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashed خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashing خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashingly خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashes خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
deceleration time زمان لازم برای متوقف ساختن یک نوار مغناطیسی پس از خواندن یا ضبط اخرین قطعه داده از یک رکورد روی ان نوار
transaction سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
throw a monkey wrench into <idiom> آرام آرام متوقف کردن چیزی
dma CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
lay to rest <idiom> رها کردن ،متوقف کردن
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
cycles عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
LCD چاپگر کاغذ که از تابلوی CCD در مقابل نور روشن استفاده میکند تا تصاویری را روی رسانه حساس به عکس نشان دهد. تابلوی CCD عبور نور را متوقف میکند بجز در پیکس هایی که تصور را شرح می دهند
padding له سازی
local anasthesia سر سازی
individualization تک سازی
individualizing تک سازی
truncation بی سر سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com