English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (12 milliseconds)
English Persian
read write head نوک خواندن و نوشتن
Search result with all words
write سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد
writes سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد
align اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligning اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligns اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
floppy discs ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy disk ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy disks ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
sense زمانی که RAM از حالت خواندن به نوشتن می رود
sensed زمانی که RAM از حالت خواندن به نوشتن می رود
senses زمانی که RAM از حالت خواندن به نوشتن می رود
thin وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
cylinder 1-گروه شیارها روی دیسک . 2-شیارها روی یک وسیله چند دیسکه که بدون حرکت نوک خواندن / نوشتن قابل دستیابی است
cylinders 1-گروه شیارها روی دیسک . 2-شیارها روی یک وسیله چند دیسکه که بدون حرکت نوک خواندن / نوشتن قابل دستیابی است
crash خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashed خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashes خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashing خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
crashingly خطای ناشی از لمس کردن نوک خواندن / نوشتن سطح روی دیسک
yoke جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
read رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است
reads رسانه ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن است
recoveries زمانی که وسیله RAMاز حالت خواندن به نوشتن می رود
recovery زمانی که وسیله RAMاز حالت خواندن به نوشتن می رود
faulty شیاری از دیسک مغناطیسی که قابل خواندن یا نوشتن کامل نیست
compression نرم افزار مقیم که داده را موقع نوشتن فشرده میکند و هنگام خواندن به حالت اولیه بر می گرداند
pass عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
passed عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
passes عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
head دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
drive وسیلهای که دیسک مغناطیسی را می چرخاند و محل نوک خواندن / نوشتن را کنترل میکند
drives وسیلهای که دیسک مغناطیسی را می چرخاند و محل نوک خواندن / نوشتن را کنترل میکند
centered قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centers قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centre قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centred قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
arm وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
recorder وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
recorders وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
open آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opened آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
opens آماده کردن فایل پیش از رویدادن عملیات خواندن یا نوشتن
rapid محلهای ذخیره سازی که به سرعت قابل خواندن و نوشتن هستند
mark نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
marks نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
seek زمانی که نوک خواندن / نوشتن شیار مناسب روی دیسک را پیدا میکند
seeking زمانی که نوک خواندن / نوشتن شیار مناسب روی دیسک را پیدا میکند
seeks زمانی که نوک خواندن / نوشتن شیار مناسب روی دیسک را پیدا میکند
gap سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
gaps سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
refresh بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshed بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshes بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
double استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
floppies ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppy ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
park حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
parked حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
parks حرکت دادن نوک خواندن /نوشتن درایو دیسک سخت روی نقط های از دیسک که دادهای ذخیره نشده است
fast محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
fasted محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
fastest محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
fasts محلهای ذخیره سازی که قابل خواندن و نوشتن سریع هستند
activities چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activity چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
track یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
tracked یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
tracks یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
fix استفاده از نوک خواندن و نوشتن ثابت جداگانه روی هر شیار دیسک تا زمان دستیابی کوتاه شود
fixes استفاده از نوک خواندن و نوشتن ثابت جداگانه روی هر شیار دیسک تا زمان دستیابی کوتاه شود
access mechanism دستگاه مکانیکی در واحدذخیره دیسک که نوکهای مخصوص خواندن و نوشتن را روی شیارهای صحیح دیسک قرار میدهد مکانیزم دستیابی
bad sector شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
capstan میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
CD R فن آوری که به کاربر اجازه خواندن و نوشتن بر دیسک R-CD میدهد
center قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
dasd رسانه ذخیره سازی که محلهای حافظه اش مستقیماگ قابل خواندن یا نوشتن است
degauss پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
direct read after write خواندن مستقیم پس از نوشتن
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
flying head نوک خواندن / نوشتن دیسک سخت که به صورت حلقهای است و بالای سطح دیسک چرخان قرار دارد
head crash برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
head load control روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
i/o پردازندهای که پردازش کمی را انجام میدهد چرا که زمان آن برای خواندن یا نوشتن داده از پورت ورودی / خروجی صرف میشود
nonaligned نوک خواندن که در همان محل رسانه مغناطیسی نیست که نوک نوشتن بود. تولید کمبود کیفیت سیگنال
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
r/w خواندن- نوشتن
read write cycle چرخه خواندن و نوشتن
read write privilege امتیاز خواندن- نوشتن
read/write خواندن- نوشتن
read/write head نوک خواندن / نوشتن
rwm حافظه خواندن و نوشتن emory
scatter read gather write خواندن توزیعی و نوشتن تجمعی
He cant reade let alone write. خواندن هم بلد نیست چه رسد به نوشتن
Other Matches
addressed memory حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
addressable storage حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
RAM [random access memory] حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
Random-access memory حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
lilt اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
lilts اهنگ خوش نوا وموزون خواندن شعرنشاط انگیز خواندن باسبکروحی حرکت کردن
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
encipher برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
read head هد خواندن راس خواندن
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
extend فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extends فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
extending فناوری حافظه که کارایی بهتری را فراهم میکند با قادر بودن برای یافتن و خواندن داده از محلی از حافظه در یک عمل نیز می توان آخرین قطعه داده را که پنهانی در حافظه ذخیره شده بود و آماده خواندن دوباره است ذخیره کند
read خواندن
intoning خواندن
intones خواندن
intoned خواندن
reads خواندن
intone خواندن
reading age سن خواندن
rhapsodiz خواندن
readings خواندن
recitation از بر خواندن
lip-reads لب خواندن
lip-read لب خواندن
to take lessons یا خواندن
recitations از بر خواندن
lip read لب خواندن
misreads بد خواندن
reading خواندن
misread بد خواندن
misreading بد خواندن
reading rate سرعت خواندن
to bid d. to بمبارزه خواندن
reading speed سرعت خواندن
reading readiness امادگی خواندن
nondestructive read خواندن غیرمخرب
reading span فراخنای خواندن
criminate مجرم خواندن
criminiate مرجم خواندن
reading station ایستگاه خواندن
readout خواندن بازخواندن
destructive read خواندن مخرب
rhapsodiz از بر خواندن سرودن
chitter اواز خواندن
scan با وزن خواندن
read strobe بارقه خواندن
read pulse تپش خواندن
beatifying مبارک خواندن
scans با وزن خواندن
read head نوک خواندن
raw head نوک خواندن
scanned با وزن خواندن
readability قابلیت خواندن
numerate خواندن یاشمردن
reading disability ناتوانی در خواندن
parallel reading خواندن موازی
cantillate با اواز خواندن
bastardize حرامزاده خواندن
trills با تحریر خواندن
reading quotient بهر خواندن
reading habit عادت خواندن
trilled با تحریر خواندن
trill با تحریر خواندن
psalmodize زبور خواندن
quirister باجمع خواندن
perused بدقت خواندن
unreadable غیرقابل خواندن
spells پی بردن به خواندن
to read wrong اشتباه [ی] خواندن
lull لالایی خواندن
lulled لالایی خواندن
lulling لالایی خواندن
lulls لالایی خواندن
beatified مبارک خواندن
to throw down the glove بمبارزه خواندن
unreadable نامستحق خواندن
spelled پی بردن به خواندن
peruses بدقت خواندن
peruse بدقت خواندن
perusing بدقت خواندن
misreading غلط خواندن
brag رجز خواندن
bragged رجز خواندن
bragging رجز خواندن
To misread the facts . To infer wrongly . کور خواندن
brags رجز خواندن
lullabies لالایی خواندن
lullaby لالایی خواندن
to call to witness بگواهی خواندن
rehearsals تمرین از بر خواندن
cite به دادگاه خواندن
boast رجز خواندن
boasted رجز خواندن
chortle سرودوتسبیح خواندن
boasts رجز خواندن
to go to school درس خواندن
misreads غلط خواندن
chortles سرودوتسبیح خواندن
chortling سرودوتسبیح خواندن
to glance بشتاب خواندن
to fling down the gauntlet بمبارزه خواندن
readable قابل خواندن
misread غلط خواندن
rehearsal تمرین از بر خواندن
citing به دادگاه خواندن
to song a song سرود خواندن
chortled سرودوتسبیح خواندن
cites به دادگاه خواندن
beatifies مبارک خواندن
spell پی بردن به خواندن
beatify مبارک خواندن
to read out بلند خواندن
cited به دادگاه خواندن
paganize کافرو زندیق خواندن
chants سرود یا اهنگ خواندن
to get wise to someone <idiom> دست کسی را خواندن
he took to books پرداخت به کتاب خواندن
chanted سرود یا اهنگ خواندن
to read through something چیزی را کاملا خواندن
chanting سرود یا اهنگ خواندن
reciting با صدایی موزون خواندن
recites با صدایی موزون خواندن
recited با صدایی موزون خواندن
recite با صدایی موزون خواندن
chant سرود یا اهنگ خواندن
when reading a book در حال خواندن کتابی
nonoverlap processing روشی که به وسیله ان خواندن
psalm سرود مذهبی خواندن
orate نطق کردن خواندن
nondestructive خواندن غیر مخرب
vocal اوازی ویژه خواندن
to tune up خواندن ونواختن اغازکردن
psalms سرود مذهبی خواندن
literacy قادر به خواندن بودن
sings سرود خواندن سراییدن
skims بطور سطحی خواندن
skimmed بطور سطحی خواندن
skim بطور سطحی خواندن
reemploy دوباره بخدمت خواندن
to study for the bar درس حقوق خواندن
to choir a hymn سرودی راباهم خواندن
sing تصنیف اواز خواندن
the three r's خواندن ونوشتن وحساب
vocals اوازی ویژه خواندن
sing سرود خواندن سراییدن
sings تصنیف اواز خواندن
to serve with a summons با خواست برگ خواندن
to strike up خواندن یازدن اغازکردن
read restore cycle چرخه خواندن و ترمیم
studying درس خواندن خوانش
bidden خواندن پیشنهاد دادن
see through <idiom> فکر کسی را خواندن
speak one's piece <idiom> فکر کسی را خواندن
To read someone s mind (thoughts). فکر کسی را خواندن
invite خواندن وعده گرفتن
invited خواندن وعده گرفتن
invites خواندن وعده گرفتن
literacy سواد خواندن ونوشتن
photodigital memory خواندن چند بار
to read over something چیزی را کاملا خواندن
studies درس خواندن خوانش
study درس خواندن خوانش
inscribing نوشتن
scrawl بد نوشتن
inscribed نوشتن
inscribe نوشتن
inscribes نوشتن
scrawled بد نوشتن
scrawls بد نوشتن
scrawling بد نوشتن
pen نوشتن
to drive a pen or quill نوشتن
pens نوشتن
scribbling بد نوشتن
penning نوشتن
scribble بد نوشتن
superscrible نوشتن
write نوشتن
write head هد نوشتن
to reduce to writing نوشتن
scribbles بد نوشتن
scribbled بد نوشتن
set down نوشتن
to put down نوشتن
to set down نوشتن
pt down نوشتن
indite نوشتن
penned نوشتن
put down <idiom> نوشتن
writes نوشتن
choir loft جای مخصوص خواندن کلیسا
to read over something چیزی را از اول تا آخر خواندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com