English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
computer interface unit وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
Other Matches
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
expansion interface حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
daisy chain interrupt یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
i/o board تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
peripheral مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
outputs 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
s 00 bus یک وسیله استاندارد اتصال میان برخی ریزکامپیوترها وتجهیزات جانبی
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
scsi استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
small computer systems interface واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
i/o اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
panel یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
plotter وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
panels یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
plotters وسیله جانبی کامپیوتر که بین دو مختصات خط مستقیم رسم میکند
fast وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
paddle وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddled وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddles وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
paddling وسیله جانبی کامپیوتر حاوی وسیلهای که می چرخد تا نشانه گر را در صفحه حرکت دهد
peripheral وسیله مبدل سیگنالهای ورودی /خروجی و دستورات از کامپیوتر به قالب و پروتکل که رسانه جانبی بفهمد
alien وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
peripherals دستگاههای جانبی
port وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
dma اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
Cambridge ring استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
dumb terminal وسیله جانبی که فقط میتواند داده را از یک کامپیوتر دریافت کند ولی نمیتواند آن را پردازش کند
devices اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
PIA مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
bells and whistles خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
eia interface یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
wait condition 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
soft ware وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
outputs اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
interfacing سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
cycled عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
thick Ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
unit وسیله جانبی
input/output وسیله جانبی
devices وسیله جانبی
i/o وسیله جانبی
units وسیله جانبی
accessory وسیله جانبی
ancillary equipment وسیله جانبی
device وسیله جانبی
navigation mode روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
NIC تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
channel اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeling اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channeled اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channelled اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channels اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
polls بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
sub- کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
poll بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
interrupt حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupts حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
polled بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
interrupting حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
failures خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
failure خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
prodos سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
vendors کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendor کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
auxiliary پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliaries پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
controller سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
peripheral فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
controllers سخت افزار یا نرم افزاری که یک وسیله جانبی
peripheral رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند
device مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
PCMCIA حافظه یا وسیله جانبی که با استاندارد PCMCIA مط ابقت دارد
devices مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
enhancement امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
peripheral 1-وسایل جانبی که در کامپیوتر استفاده می شوند مثل چاپگر یا اسکنر. 2-
shares استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
hardware دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد
share استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
user سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
shared استفاده از کامپیوتر یا رسانههای جانبی توسط بیش از یک شخص یا سیستم
users سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
customer شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
customers شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
integral وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
handlers بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
status کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
status ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
handler بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
copula وسیله اتصال
copulas وسیله اتصال
connector وسیله اتصال
switch gear وسیله اتصال
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
double buffering روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
panels تابلوی عقب کامپیوتر که اتصالات به رسانههای جانبی مثل صفحه کلید
panel تابلوی عقب کامپیوتر که اتصالات به رسانههای جانبی مثل صفحه کلید
penning وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
pens وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
penned وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
takedown مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
pen وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی
devices برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
shackle وسیله اتصال قپانی
linkup وسیله اتصال پیوندگاه
linkage اتصال وسیله ارتباط
shackling وسیله اتصال قپانی
connector وسیله اتصال دهنده
linkages اتصال وسیله ارتباط
shackles وسیله اتصال قپانی
shackled وسیله اتصال قپانی
multifunction صفحه مدار جانبی که خصوصیات زیادی برای هنگنام سازی کامپیوتر دارد
pcm شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
cycle stealing روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر
multipoint اتصال چندین باره به یک خط یا یک کامپیوتر
micro to mainframe link اتصال ریزکامپیوتر به کامپیوتر اصلی
peripheral وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
envelopes وسیله جانبی مخصوص به چاپگربرای چاپ یک پاکت نامه ونه یک ورق کاغذ
envelope وسیله جانبی مخصوص به چاپگربرای چاپ یک پاکت نامه ونه یک ورق کاغذ
PCU وسیله تبدیل سیگنالهای ورودی و خروجی و دستورات به حالتی که رسانه جانبی بفهمد
earth اتصال وسیله الکتریکی به زمین
earths اتصال وسیله الکتریکی به زمین
input/output ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
unix از طریق اتصال سری به کامپیوتر دیگر
takedown حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
radial transfer انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
gooseneck وسیله اتصال تیر بادبان به دکل
opens کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
bundling بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
opened کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
bundle بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
i/o اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترل امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
transfer ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
transferring ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
end ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
transfers ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
ends ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
peripheral بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد
input/output اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
ended ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
coupler وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
gender changer وسیله تغییر اتصال مادگی به نری و برعکس
sex changer وسیله مبدل اتصال نری به مادگی و برعکس
invalids شخصی که مجاز به استفاده از کامپیوتر یا اتصال به یک شبکه نیست
asynchronous اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده
invalid شخصی که مجاز به استفاده از کامپیوتر یا اتصال به یک شبکه نیست
port اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
warm standby وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
mine mooring اتصال دادن مینها به همدیگر به وسیله سیم یا بند
communication سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
adapter وسیلهای که به دو یا چند وسیله ناهماهنگ اجازه اتصال میدهد
slots اتصال درون کامپیوتر که در آن کارت اضافی قابل نصب است
slot اتصال درون کامپیوتر که در آن کارت اضافی قابل نصب است
Advanced Technology Attachment واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
slotting اتصال درون کامپیوتر که در آن کارت اضافی قابل نصب است
AT Attachment واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا -CD ROM به کامپیوتر
shares سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shared سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
back تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد
backs تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد
supervisors ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
server که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
SMB که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
supervisor ن میشود که قطعه به درستی کار می رود. 2-بخشی از سیستم عامل کامپیوتر که استفاده از رسانههای جانبی و عملیات cpvرا مرتب میکند
landline خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
fusible link اتصال کوچک در یک PLA که میتواند وسیله را موقتا به برنامه وصل کند
dialog ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
remotest وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
remote وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com