Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
English
Persian
redundancy check
تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
Other Matches
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
prompt
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
authentication
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
piggybacking
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
compacts
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacting
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compact
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacted
کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
gibberish
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
externals
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
external
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
text
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
texts
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
carry
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carried
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carries
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carrying
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
kernels
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
MCA
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنالهای زمانی و داده روی باس MCA
kernel
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
Micro Channel Architecture
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
invites
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invited
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invite
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
power
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powered
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powers
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powering
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
result code
پیام ارسالی از مودم به کامپیوترمحلی برای بیان وضعیت مودم
execution
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
cads
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
receipt notification
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
parallelled
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallels
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
haplont
موجوداتی که دارای تعداد کروموزوم هایی مانندسلولهای جنسی هستند
parallelling
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paralleled
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paralleling
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallel
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
sort effort
تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب
d , top concept
تدابیر لازم برای رساندن سطح اماد سکو به سطح لازم در جبهه
positive
سیگنال ارتباطی که صحت یک پیام را بیان میکند
message
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
messages
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
slots
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slotting
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slot
تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
messages
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
message
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
record
تعداد موضوعات دادههای مبوطه که در حافظه موقت نگهداری می شوند و اماده پردازش هستند
anagrams
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagram
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
traffics
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
trafficking
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
trafficked
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
traffic
تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
redundant information
یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
radial transfer
انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
mail application programming interface
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
cue
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cues
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
MTA
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
routine
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routinely
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routines
تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
link
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
InBox
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
wage fund theory of wages
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
sensitivity
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
sensitivities
کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
c
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
second best theory
نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
helical wave guide
لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
hydration water
اب لازم برای ابش
raptatory
لازم برای شکار
raptatorial
لازم برای شکار
layer
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layers
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
magic number
امتیاز لازم برای قهرمانی
quorum
اکثریت لازم برای مذاکرات
draw weight
نیروی لازم برای کشیدن زه
mantling
مواد لازم برای پوشش
climate for growth
شرایط لازم برای رشد
channeled
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channeling
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channelled
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channels
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channel
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
product
ول مواد لازم برای تولید یک محصول
operates
کل زمان لازم برای انجام یک کار
operate
کل زمان لازم برای انجام یک کار
operated
کل زمان لازم برای انجام یک کار
access time
زمان لازم برای پاسخگویی کامپیوتر
barrier material
مواد لازم برای ساختن موانع
light is necessary to life
روشنایی برای زندگی لازم است
check out time
زمان لازم برای تخلیه محل
check out time
زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
products
ول مواد لازم برای تولید یک محصول
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
developments
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
development
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
add
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
compact
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
ineligibly
بدون داشتن شرایط لازم برای انتخاب
aircraft mission equipment
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
adding
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
storage
فضای لازم برای ذخیره سازی داده
housekeeping
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
adds
زمان لازم برای انجام یک عمل جمع
proceed time
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
engineered performance
زمان لازم برای اتمام یک واحد از کار
aircraft role equipment
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
quorum
حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
radar mile
زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
compacting
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
canonical time unit
زمان لازم برای طی مسافتی معادل یک رادیان
compacted
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacts
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
self sustaining
متکی به خود متکی به نیروی خود
privacy
جداسازی مبادله پیام برای تامین
array
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
arrays
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
meanest
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
mean
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
entrance head
بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله
meaner
متوسط زمان لازم برای تعمیر یک قطعه خراب
limen
کمترین تحریک عصبی که برای ایجاداحساس لازم است
cure time
زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
signalling
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
tailed
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tails
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tail
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
totalled
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
hash
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totals
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totalling
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
total
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
lengths
تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
totaling
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
length
تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
totaled
کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
footprints
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
half thickness
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
shook
: مجموع تختههای لازم برای ساختن بشکه وچلیک وامثال ان
execute
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executed
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executes
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
executing
رویدادهای لازم برای بازیابی کد گشایی و اجرای دستورات حافظه
disorderly close down
آسیبی در سیستم که اخطار لازم برای قط ع طبیعی نداده است
footprint
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
disjunctive search
جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
nonmonetarists
ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
rules
روش آزمایش پیام ورودی برای وضعیتهای خاص
mac
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
macs
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
permutation
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
permutations
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
finite precision numbers
استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد
cycle
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
sizes
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
warm-up
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm-ups
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
word
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
decompression table
جدول نشاندهنده زمان و محل لازم برای صعود ارام غواص
worded
زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
current asset cycle
زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
cycled
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
size
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
pit board
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
macronutrient
ماده شیمیایی که برای رشد ونمو و تغذیه گیاه لازم است
orbital injection
دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
multimedia
CP که قط عات لازم برای اجرای نرم افزار چند رسانهای دارد
cycles
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
languages
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
language
زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
standards
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
post office
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
post offices
محل ذخیره اصلی پیام ها برای کاربران شبکه محلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com