Total search result: 201 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
cabling |
نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را |
|
|
Other Matches |
|
map |
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد |
processes |
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد |
process |
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد |
maps |
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد |
cumulative delivery diagram |
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد |
matrixes |
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد |
matrix |
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد |
maps |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
map |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
cabled |
تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان |
cable |
تمام کابلها اتصالات و تابلو ها در یک اداره یا ساختمان |
departmental LAN |
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها |
epp |
استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد |
table |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
tabled |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
tables |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
tabling |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
hard sectoring |
می دیسک که هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود و گاهی توسط مجموعهای نقاط پانچ شده اطراف hub مرکزی صورت می گیرد که هر سوراخ شروع سکتور ران نشان میدهد |
flowchart |
نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد |
flow diagram |
نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد |
supervisory |
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد |
networks |
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر |
network |
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر |
nexus |
نقاط اتصال بین واحدها در شبکه |
isogrive |
خط اتصال نقاط متحدالنیروی ثقل روی نقشه |
isobare |
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار |
isobar |
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار |
matrix |
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند |
matrixes |
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند |
isobars |
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار |
planimetric |
نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد |
all points addressable graphics |
نگاره سازی نشان دهی به همه نقاط |
ToolTips |
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد |
isotherm |
خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد |
redundancy |
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد |
enterprise |
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد |
redundancies |
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد |
isallobaric |
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد |
isallobar |
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد |
enterprises |
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد |
grid |
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند |
grids |
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند |
point |
نشان میدهد |
hyphens |
نشان اتصال ایست درسخن |
hyphen |
نشان اتصال ایست درسخن |
delivered duty paid |
یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کلیه اقدامات لازم از جمله پرداخت عوارض را بعمل اورده و کالای مورد معامله را در محل خریدار به اوتحویل میدهد |
HTML |
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد |
what is the thir everning |
امشب چه نشان میدهد |
port |
اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد |
channel |
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد |
adapter |
وسیلهای که به دو یا چند وسیله ناهماهنگ اجازه اتصال میدهد |
channeled |
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد |
communication |
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد |
channeling |
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد |
land tie |
تیر یا جرزی که قسمتی ازدیوار را بزمین اتصال میدهد |
channels |
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد |
channelled |
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد |
differential |
آنچه اختلاف را نشان میدهد |
businesses |
نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد. |
business |
نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد. |
differentials |
آنچه اختلاف را نشان میدهد |
clock |
ماشینی که زمان را نشان میدهد |
clocks |
ماشینی که زمان را نشان میدهد |
mathematical school |
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد |
parallel |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
paralleled |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
paralleling |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
parallels |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
parallelled |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
parallelling |
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد |
structure |
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد |
channels |
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد |
channelled |
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد |
structures |
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد |
structuring |
ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد |
channeling |
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد |
channeled |
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد |
channel |
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد |
rate gyro |
ژایرویی که میزان تغییروضعیت را نشان میدهد |
lock spit |
شیاری که مسیر راه را نشان میدهد |
numeral |
حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد |
numerals |
حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد |
waterline |
خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد |
vertical control |
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط |
negatives |
عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد |
manual |
کتابچهای که نحوه نصب سیستم را نشان میدهد |
transparency |
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد |
transparencies |
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد |
intelligence quotient |
عددی که هوش و زیرکی شخص را نشان میدهد |
negative |
عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد |
service chevron |
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد |
winning post |
تیری که پایان مسافت دور را نشان میدهد |
neper |
واحدی که نسبت اسکالر دوجریان را نشان میدهد |
setter |
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد |
setters |
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد |
forcing |
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد |
isometric view |
رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد |
forces |
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد |
force |
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد |
gridding |
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است |
port |
مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد |
AT Attachment |
واسط استانداردی که به -CD ROM یا یا درایو نوار اجازه اتصال به پورت ATA میدهد |
models |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
gyrostabilizer |
التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد |
diagram |
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد |
model |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
porism |
قضیهای که از راه حلهای بیشماربرای یک مسئله نشان میدهد |
modeled |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
detotalizing counter |
شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد |
diagrams |
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد |
accession number |
شماره رکورد که ترتیب ورود رکوردها را نشان میدهد |
semicolon |
که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد. |
starting post |
تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد |
colour |
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد |
MAPI |
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد |
d. of death |
تصویری که دسته مردم راازپست وبلند نشان میدهد |
actions |
خط اول صفحه نمایش که نام منوها را نشان میدهد |
modelled |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
action |
خط اول صفحه نمایش که نام منوها را نشان میدهد |
d. of macabre |
تصویری که دسته مردن راازپست و بلند نشان میدهد |
manual |
کتابچهای که نحوه استفاده از سیستم یا وسیله را نشان میدهد |
colours |
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد |
positive |
که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد |
he is always a little peculiar |
او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد |
press mark |
علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد |
terminator |
موضوعی در لیست داده که انتهای فایل را نشان میدهد |
shorter |
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد |
shortest |
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد |
short |
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان تعریف یک نشانه و اتصال آن به یک فایل یا برنامه دیگر میدهد |
shift |
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود |
hardest |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
demo |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
harder |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
end |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
shifts |
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود |
hard |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
demonstration |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
shifted |
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود |
ends |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
gyrocompass |
نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد |
access control |
بایت اولیه Token که حق دستیابی ایستگاه را به شبکه نشان میدهد |
absolute address |
مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد |
demonstrations |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
logic |
قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد |
breakout box |
وسیلهای وضیعت خط وط بین واسط ه ها یا کابل ها یا اتصالات را نشان میدهد |
ended |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
edge |
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد |
edges |
اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد |
isoseismic line |
خطی که بوسیله ان جاهایی که زورزمین لرزه درانهایکسان است نشان میدهد |
ems |
سیستمی در PC که بخشی از حافظه که بالای کیلو بایت است نشان میدهد |
shot silk |
ابریشمی که چون از چند سوبدان نگاه کنندچند رنگ نشان میدهد |
looked |
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد |
dir |
در DOS-MS دستور سیستم که لیستی از فایلهای روی دیسک را نشان میدهد |
approval |
متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است |
look |
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد |
looks |
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد |
check |
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است |
approval |
توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است |
checks |
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است |
bravo, pattern |
شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد |
story board |
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد |
anthropomorphic software |
نرم افزاری که به آنچه کاربر می گوید عکس العمل نشان میدهد |
checked |
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است |
earth |
اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است |
earths |
اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است |
topic sentence |
جمله سرسطر جمله عنوان |
graphics |
UDV مصخصو که تصاویر گرافیکی رنگی و با resolution را به خوبی متن نشان میدهد |
commonest |
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد |
group |
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست |
bergson criterion |
ضابطهای که نشان میدهد هر تغییری که موجب کاهش مطلوبیت شود نامطلوب است |
groups |
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست |
fracto cumulus |
ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد |
commoners |
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد |
cursors |
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد |
bracket |
علامت چاپ که نشان میدهد یک دستوالعمل یا عمل باید جداگانه پردازش شود |
cursor |
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد |
common |
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد |
legion ofholour |
نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد |
radix |
نقط های که تقسیم بین واحد کمی و بخشی اعشاری را نشان میدهد |
male connector |
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند |
interrupt |
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد |
interrupting |
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد |
interrupts |
اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد |
decisions |
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد |
artificial horizon |
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد |
slaves |
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد |
tracking symbol |
علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد |
slave |
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد |
slaving |
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد |
stating |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
branch |
جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد |
states |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
branches |
جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد |
stated |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
slaved |
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد |
interchange file format |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی داده در Amiga و برخی برنامههای گرافیکی را نشان میدهد |
state- |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
decision |
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد |
state |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
physical |
ترتیب فعلی کابلها در شبکه |